Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۲سموئیل 11:8 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8 سپس به او گفت: «حال به خانه برو و استراحت کن.» بعد از رفتن اوریا، داوود هدایایی نیز به خانهٔ او فرستاد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

8 سپس داوود به اوریا گفت: «به خانه‌‌ات برو و پاهایت را بشوی.» پس اوریا کاخ پادشاه را ترک کرد، و از پی‌اش، هدیه‌ای از جانب پادشاه برای او فرستاده شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

8 و داود به اوریا گفت: «به خانه ات برو و پایهای خود را بشو.» پس اوریا از خانه پادشاه بیرون رفت و از عقبش، خوانی از پادشاه فرستاده شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

8 بعد به اوریا گفت که به خانهٔ خود برود و شست‌وشو کند و هدیه‌ای هم برای او به خانه‌اش فرستاد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 بعد به اوریا گفت که به خانۀ خود برود و شست‌وشو کند و هدیه‌ای هم برای او به خانه‌اش فرستاد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

8 و داوود به اوريا گفت: «به خانه‌ات برو و پايهای خود را بشو.» پس اوريا از خانه پادشاه بيرون رفت و از عقبش، هدیه‌ای از پادشاه فرستاده شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۲سموئیل 11:8
11 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

در زیر سایه این درخت استراحت کنید. من می‌روم و برای شستن پاهای شما آب می‌آورم.


«ای سَروَرانم، امشب به منزل من بیایید و پاهایتان را بشویید و میهمان من باشید. فردا صبحِ زود هر وقت بخواهید، می‌توانید حرکت کنید.» ولی آنها گفتند: «در میدان شهر شب را به سر خواهیم برد.»


سپس آنها را به داخل قصر برده، آب به ایشان داد تا پاهای خود را بشویند و برای الاغهایشان نیز علوفه فراهم نمود.


او از سفرهٔ خود به ایشان غذا داد و برای بنیامین پنج برابر سایرین غذا کشید. پس آن روز ایشان با یوسف خوردند و نوشیدند و شادی نمودند.


همه دروغ می‌گویند و با چاپلوسی یکدیگر را فریب می‌دهند.


آیا خدا که اسرار دل هر کس را می‌داند، این را نمی‌دانست؟


زبانش چرب است اما در باطنش کینه و نفرت هست. سخنانش از روغن نیز نرمتر است اما همچون شمشیر می‌برد و زخمی می‌کند.


وای بر آنانی که کوشش می‌کنند نقشه‌های خود را از خداوند پنهان کنند. آنان نقشه‌های خود را در تاریکی به اجرا می‌گذارند و می‌گویند: «چه کسی می‌تواند ما را ببیند؟ چه کسی می‌تواند ما را بشناسد؟»


زمان آن خواهد رسید که هر آنچه پنهان است، آشکار شود، و همگان از آنچه مخفی است، آگاه گردند.


سپس به آن زن اشاره کرد و به شمعون گفت: «به این زن که اینجا زانو زده است، خوب نگاه کن! وقتی به خانهٔ تو آمدم به خودت زحمت ندادی که برای شستشوی پاهایم، آب بیاوری. اما او پاهای مرا با اشک چشمانش شست و با موهای سرش خشک کرد.


هر کجا که باشیم، خدا تک‌تک ما را می‌شناسد؛ چشمان تیزبین خدای زنده، همهٔ ما را چنانکه هستیم می‌بیند. چیزی وجود ندارد که از نظر خدا پنهان بماند، و به اوست که باید سرانجام حساب پس بدهیم.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ