۱سموئیل 31:4 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر4 پس شائول به سلاحدار خود گفت: «پیش از آنکه به دست این کافران بیفتم و با رسوایی کشته شوم، تو با شمشیرت مرا بکش!» ولی آن مرد ترسید این کار را بکند. پس شائول شمشیر خود را گرفت و خود را بر آن انداخت و مرد. အခန်းကိုကြည့်ပါ။هزارۀ نو4 آنگاه شائول به سلاحدار خود گفت: «شمشیرت را برگیر و بر من فرو بَر، مبادا این نامختونان آمده، شمشیرشان را بر من فرو بَرَند و استهزایم کنند.» اما سلاحدار او نخواست چنین کند، زیرا بسیار میترسید. پس شائول شمشیر خود را برگرفته، خویشتن را بر آن افکند. အခန်းကိုကြည့်ပါ။Persian Old Version4 و شاول به سلاحدار خود گفت: «شمشیرخود را کشیده، آن را به من فرو بر مبادا این نامختونان آمده، مرا مجروح سازند و مرا افتضاح نمایند.» اما سلاحدارش نخواست زیرا که بسیاردر ترس بود. پس شاول شمشیر خود را گرفته، برآن افتاد. အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید4 آنگاه شائول به جوانی که سلاح او را حمل میکرد گفت: «شمشیرت خود را درآور و مرا بکش تا این فلسطینیهای کافر مرا تحقیر نکنند.» امّا مرد جوان بسیار ترسیده بود و چنین نکرد. پس شائول شمشیر کشید و خود را به روی آن انداخت. အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳4 آنگاه شائول به سلاحدارش، گفت: «شمشیر خود را درآور و مرا بکُش تا این فلسطینیهای کافر مرا تحقیر نکنند.» امّا سلاحدارش بسیار ترسیده بود و چنین نکرد. پس شائول شمشیرش را کشید و خود را به روی آن انداخت. အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده4 و شائول به سلاحدار خود گفت: «شمشير خود را کشيده، آن را به من فرو بر، مبادا اين ختنهناشدگان آمده، شمشیرشان را بر من فرو کنند و مسخرهام نمايند.» اما سلاحدارش نخواست، زيرا که بسيار در ترس بود. پس شائول شمشير خود را گرفته، خود را بر آن افکند. အခန်းကိုကြည့်ပါ။ |
ترتیبی داد که استخوانهای مردگان را دفن کنند. در ضمن از مردان یابیش جلعاد خواهش کرد استخوانهای شائول و پسرش یوناتان را برایش بیاورند. (وقتی شائول و یوناتان در جنگی که در کوه جلبوع واقع شد مردند، فلسطینیها جنازههای آنها را در میدان شهر بیتْشان به دار آویختند، ولی مردان یابیش جلعاد شبانه رفتند و جنازههای آنها را دزدیدند.) پس استخوانهای شائول و یوناتان را نزد داوود آورده، آنها را در قبر قیس، پدر شائول، واقع در صیلع در ملک بنیامین دفن کردند. سرانجام خداوند دعای داوود را مستجاب نمود و قحطی تمام شد.