۱سموئیل 26:9 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁹ داوود گفت: «نه، او را نکش، زیرا کیست که بر پادشاه برگزیدهٔ خداوند دست بلند کند و بی‌گناه بماند؟

هزارۀ نو

⁹ اما داوود به اَبیشای گفت: «او را هلاک مکن! زیرا کیست که دست خویش بر مسیح خداوند دراز کند و بی‌گناه مانَد؟

Persian Old Version

⁹ و داود به ابیشای گفت: «اورا هلاک مکن زیرا کیست که به مسیح خداونددست خود را دراز کرده، بیگناه باشد.

مژده برای عصر جدید

⁹ داوود گفت: «نه، او را نکش. زیرا خداوند کسی را که دست خود را بر برگزیدهٔ خدا دراز کند، مجازات می‌کند.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁹ داوود گفت: «تو نباید به او آسیبی برسانی! زیرا خداوند کسی را که دست خود را بر برگزیدۀ او دراز کند، مجازات خواهد کرد.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁹ داوود به اَبيشای گفت: «او را هلاک مکن، زيرا کيست که به مسح شده خداوند دست خود را دراز کرده، بی‌گناه ماند؟

۱سموئیل 26:9 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

۲سموئیل 1:14

داوود به او گفت: «چطور جرأت کردی پادشاه برگزیدهٔ خداوند را بکشی؟»

۲سموئیل 1:16

داوود گفت: «تو خودت باعث مرگت شدی، چون با زبان خودت اعتراف کردی که پادشاه برگزیدهٔ خداوند را کشته‌ای.»

۲سموئیل 19:22

داوود جواب داد: «ای پسران صرویه، چرا در کار من دخالت می‌کنید؟ چرا می‌خواهید دردسر ایجاد کنید؟ امروز در اسرائیل منم که سلطنت می‌کنم، پس نباید کسی کشته شود!»

مزامیر 105:15

«برگزیدگان مرا آزار ندهید! بر انبیای من دست ستم دراز نکنید!»

مزامیر 17:4

و من خود را از گناهکاران دور نگه داشته، از راههای آنها پیروی نکرده‌ام، بلکه از کلام تو اطاعت نموده‌ام

مزامیر 57:1

ای خدا بر من رحم کن! بر من رحم کن، زیرا به تو پناه آورده‌ام. در زیر سایۀ بالهایت پناه می‌گیرم تا این بلا از من بگذرد.

مزامیر 7:4

اگر خوبی را با بدی تلافی نموده‌ام و یا به ناحق دشمن خود را غارت کرده‌ام،

۱سموئیل 10:1

آنگاه سموئیل، ظرفی از روغن زیتون گرفته، بر سر شائول ریخت و صورت او را بوسیده، گفت: «خداوند تو را برگزیده است تا بر قوم او پادشاهی کنی.

۱سموئیل 12:3

اینک که در حضور خداوند و پادشاه برگزیدهٔ او ایستاده‌ام، به من بگویید گاو و الاغ چه کسی را به زور گرفته‌ام؟ چه کسی را فریب داده‌ام و به که ظلم کرده‌ام؟ از دست چه کسی رشوه گرفته‌ام تا حق را نادیده بگیرم؟ اگر چنین کرده‌ام حاضرم جبران کنم.»

۱سموئیل 26:8

ابیشای آهسته در گوش داوود گفت: «امروز دیگر خدا دشمنت را به دام تو انداخته است. اجازه بده بروم و با نیزه‌اش او را به زمین بدوزم تا دیگر از جایش بلند نشود!»