Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۱پادشاهان 19:3 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 وقتی ایلیا این پیغام را شنید برخاست و از ترس جان خود به بئرشبع، یکی از شهرهای یهودا، فرار کرد. او خدمتگزارش را در آنجا گذاشت

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 ایلیا ترسید و برخاسته، از بیم جان خود پا به فرار گذاشت. او به بِئِرشِبَع در یهودا رسید و خدمتگزارش را در آنجا واگذاشت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 و چون این رافهمید، برخاست و به جهت جان خود روانه شده، به بئرشبع که در یهوداست آمد و خادم خود را درآنجا واگذاشت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

3 ایلیا از ترس جانش گریخت و با خدمتکارش به شهر بئرشبع در یهودا رفت و خدمتکارش را در آنجا گذاشت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 ایلیا از ترس جانش گریخت و با خدمتکارش به شهر بِئِرشِبَع‌ در یهودا رفت و خدمتکارش را در آنجا گذاشت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 و چون این را فهمید، برخاست و به جهت جان خود روانه شده، به بِئِرشِبَع که در یهوداست، آمد و خادم خود را در آنجا واگذاشت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۱پادشاهان 19:3
13 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پس ابراهیم صبح زود برخاست و نان و مشکی پُر از آب برداشت و بر دوش هاجر گذاشت، و او را با پسر روانه ساخت. هاجر به بیابان بئرشِبَع رفت و در آنجا سرگردان شد.


از آن پس این چاه، بئرشبع (یعنی «چاه سوگند») نامیده شد، زیرا آنها در آنجا با هم عهد بسته بودند.


مردم یهودا و اسرائیل در طول سلطنت سلیمان در کمال آرامش بودند و هر خانواده، از دان تا بئرشبع، زیر درختان مو و انجیر خود آسوده می‌نشستند.


هنگامی که خبر کشته شدن آن مصری به گوش فرعون رسید، دستور داد موسی را بگیرند و بکشند. اما موسی به سرزمین مدیان فرار کرد. روزی در آنجا سرچاهی نشسته بود.


از طرف دیگر اگر نخواهم کلام تو را اعلام کنم و از جانب تو سخن بگویم، آنگاه کلام تو در دلم مثل آتش، شعله‌ور می‌شود که تا مغز استخوانهایم را می‌سوزاند و نمی‌توانم آرام بگیرم.


بله، می‌بایست اینطور می‌شد، چون تمام این وقایع را انبیا در کتب مقدّس پیشگویی کرده‌اند.» در این گیرودار، تمام شاگردان، او را تنها گذاشته، فرار کردند.


اما برای آنکه از این مکاشفات خارق‌العاده احساس غرور به من دست ندهد، خاری در جسمم به من داده شد، یعنی فرستادهٔ شیطان، تا مرا آزار دهد.


داوود با خود فکر کرد: «روزی شائول مرا خواهد کشت. پس بهتر است به سرزمین فلسطینی‌ها بروم تا او از تعقیب من دست بردارد؛ آنگاه از دست او رهایی خواهم یافت.»


نام پسر اول، یوئیل و پسر دوم اَبیّا بود. ایشان در بئرشبع بر مسند داوری نشستند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ