Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۱تواریخ 21:30 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

30 ولی داوود نمی‌توانست برای دعا به آنجا برود، زیرا از شمشیر فرشتهٔ خداوند می‌ترسید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

30 اما داوود نمی‌توانست نزد آن برود تا از خدا مسئلت کند، زیرا از شمشیر فرشتۀ خداوند می‌ترسید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

30 ليکن داود نتوانست نزد آن برود تا از خدا مسألت نمايد، چونکه از شمشير فرشته خداوند مي ترسيد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

30 امّا داوود نمی‌توانست برای نیایش خداوند به آنجا برود، زیرا از شمشیر فرشتهٔ خداوند می‌ترسید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

30 امّا داوود نمی‌توانست برای پرستش خداوند به آنجا برود، زیرا از شمشیر فرشتۀ خداوند می‌ترسید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

30 ليکن داوود نتوانست نزد آن برود تا از خدا سؤال نمايد، چونکه از شمشير فرشته خداوند می‌ترسيد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۱تواریخ 21:30
16 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

آن روز داوود از خداوند ترسید و گفت: «چطور می‌توانم صندوق عهد را به خانه ببرم؟»


آن روز، داوود از خدا ترسید و گفت: «چطور می‌توانم صندوق عهد خدا را به خانه ببرم؟»


داوود فرشتهٔ خداوند را دید که بین زمین و آسمان ایستاده و شمشیرش را به طرف اورشلیم دراز کرده است. پس داوود و بزرگان اورشلیم پلاس پوشیدند و در حضور خداوند به خاک افتادند.


در آن هنگام خیمهٔ عبادت که موسی در بیابان آن را درست کرده بود، و نیز مذبح، در بالای تپه جبعون قرار داشت،


سپس داوود در کنار مذبحی که ساخته بود، ایستاد و گفت: «این همان جایی است که باید خانهٔ یهوه خدا بنا شود و این مذبح برای قربانیهای قوم اسرائیل خواهد بود.»


مرا تنبیه نکن و مرا با حضور مهیب خود به وحشت نیانداز.


وقتی این را به یاد می‌آورم، از ترس به لرزه می‌افتم.


به همین دلیل از حضور او می‌ترسم و وقتی به این چیزها فکر می‌کنم از او هراسان می‌شوم.


ای خداوند، ترس تو در دل من است و از داوریهای تو هراسانم.


خداوندا، کیست که بداند شدت خشم تو چقدر است؟ کدام یک از ما چنانکه باید و شاید از تو می‌ترسد؟


ای پادشاهِ تمام قومها، کیست که از تو نترسد؟ فقط تو شایستهٔ احترامی! در تمام سرزمینها و در بین تمام حکیمان، همتای تو یافت نمی‌شود!


آیا نباید به من احترام بگذارید؟ آیا نباید در حضور من، ترس وجودتان را فرا گیرد؟ من که شن را به عنوان قانونی جاودانی، سرحد دریاها قرار دادم؛ اگرچه دریاها خروش برآورند و امواجشان به تلاطم آیند، از این حد نمی‌توانند بگذرند!»


اکنون ای قوم اسرائیل، یهوه خدایتان از شما چه می‌خواهد، جز اینکه از یهوه خدایتان بترسید و در همه راههایش گام بردارید و او را دوست داشته، با تمامی دل و جان او را عبادت کنید،


وقتی چشمم به او افتاد، مانند مرده جلوی پای او افتادم. اما او دست راست خود را بر من گذاشت و فرمود: «نترس! من ابتدا و انتها هستم! من زنده بودم و مُردم، و حال تا به ابد زنده‌ام، و کلیدهای مرگ و عالم مردگان را در دست دارم.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ