Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




روت 4:6 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

6 آن مرد در جواب گفت: «دراین‌صورت، من از حقّ خود در خرید مزرعه صرف‌نظر می‌کنم، چون فرزندان من آن‌ را به ارث نخواهند برد. من ترجیح می‌دهم از خرید آن خودداری کنم. تو آن‌ را بخر.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

6 اما آن ولیّ گفت: «من نمی‌توانم آن را برای خود بازخرید کنم، مبادا میراث خویش را به خطر افکنم. تو حق بازخرید مرا برای خود بگیر، زیرا مرا توان بازخرید نیست.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

6 آن ولی گفت: «نمی توانم برای خود انفکاک کنم مبادا میراث خود را فاسد کنم، پس تو حق انفکاک مرا بر ذمه خود بگیر زیرا نمی توانم انفکاک نمایم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

6 آن مرد گفت: «در این صورت من از حق خرید زمین می‌گذرم، زیرا فرزند روت وارث ملک من نیز خواهد بود. تو آن را خریداری کن.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

6 آن مرد در جواب گفت: «در آن صورت من از حق خود، در خرید مزرعه صرف‌نظر می‌کنم، چون فرزندان من آن را به ارث نخواهند برد. من ترجیح می‌دهم از خرید آن خودداری کنم. تو آن را بخر.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

6 آن قیّم گفت: «نمی‌توانم برای خود بازخرید کنم، مبادا ميراث خود را به خطر اندازم. تو حق بازخرید مرا بر عهده خود بگير، زيرا نمی‌توانم بازخرید نمايم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




روت 4:6
8 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پس‌ یهودا به ‌برادر عیر، اونان ‌گفت‌: «برو و حقّ ‌برادر‌شوهری خود را به‌ جا بیاور تا به ‌این‌ وسیله ‌نسلی برای برادرت ‌به‌وجود آید.»


«اگر یک اسرائیلی تُهی‌دست شود و مجبور گردد قسمتی از زمین خود را بفروشد، یکی از خویشاوندان نزدیک او باید زمین را بازخرید کند.


امّا اگر برادر شوهرش میل نداشت که با او ازدواج کند، پس آن زن نزد رهبران شهر برود و بگوید، 'برادر شوهرم نمی‌خواهد وظیفۀ برادرشوهری خود را به‌جا آورد و نمی‌خواهد که نام برادرش در اسرائیل باقی بماند.'


آنگاه رهبران شهر آن مرد را احضار کرده با او صحبت کنند. هرگاه او اصرار کند و بگوید، 'من علاقه ندارم که با او ازدواج کنم.'


آن زن برود و در حضور رهبران شهر یکی از کفش‌های آن برادر را از پایش درآورد و به رویش تُف بیندازد و بگوید، 'کسی‌ که خانۀ برادر خود را بنا نمی‌کند، سزایش این است.'


نَعومی به عروس خود گفت: «خداوند بوعَز را برکت دهد، خداوندی که همیشه وعدۀ خود را با زندگان و مردگان نگاه می‌دارد.» سپس افزود: «آن مرد یکی از اقوام نزدیک ما است. او از جمله افرادی است که باید سرپرستی ما را به عهده بگیرد.»


بقیّۀ شب را اینجا بمان. فردا صبح پی خواهیم برد که آیا او مایل است حمایت از تو را بر عهده بگیرد یا نه. اگر او حاضر شود این‌ کار را انجام بدهد، چه بهتر؛ در غیر این صورت، به خدای زنده سوگند یاد می‌کنم که سرپرستی تو را بر عهده خواهم گرفت. حالا بخواب و تا صبح همین‌جا بمان.»


بوعَز پرسید: «تو کیستی؟» روت جواب داد: «ای آقا، من کنیز شما روت هستم. شما یکی از اقوام نزدیک من هستید و سرپرستی من به عهده شما است. پس خواهش می‌کنم با من ازدواج کنید.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ