Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




روت 1:17 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

17 هر جا تو بمیری، من هم خواهم مرد و در همان‌جا دفن خواهم شد. خداوند مرا جزا دهد اگر چیزی جز مرگ، مرا از تو جدا سازد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

17 هر جا که بمیری، می‌میرم و همان جا دفن می‌شوم. خداوند مرا سخت مجازات کند اگر حتی مرگ مرا از تو جدا سازد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

17 جایی که بمیری، میمیرم و درآنجا دفن خواهم شد. خداوند به من چنین بلکه زیاده بر این کند اگر چیزی غیر از موت، مرا از توجدا نماید.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

17 می‌خواهم جایی که تو می‌میری بمیرم و در کنار تو دفن شوم. خداوند بدترین بلا را بر سر من بیاورد، اگر بگذارم چیزی جز مرگ مرا از تو جدا کند.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

17 هر جا تو بمیری، من هم خواهم مرد و همان‌جا دفن خواهم شد. خداوند مرا جزا دهد اگر چیزی جز مرگ، مرا از تو جدا سازد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

17 جايی که بميری، می‌ميرم و در آنجا دفن خواهم شد. خداوند به من چنين بلکه زياده بر اين کند اگر چيزی غير از مرگ، مرا از تو جدا نمايد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




روت 1:17
18 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

امّا اِتّای به پادشاه گفت: «به نام خداوند و به جان شما سوگند یاد می‌کنم که به هرکجا بروید، از شما جدا نمی‌شوم، چه در مرگ و چه در زندگی.»


و به عَماسا بگویید، 'چون تو خواهرزادۀ من هستی؛ خدا مرا بکُشد اگر تو را به‌جای یوآب سپهسالار خود نکنم.'»


چون داوود در روز دفن اَبنیر چیزی نخورده بود، مردم از او خواهش کردند که غذا بخورد، امّا داوود سوگند یاد کرد که تا غروب آفتاب لب به چیزی نزند.


پس حالا با تمام قدرت خود می‌کوشم که سلطنت را از تو بگیرم و طبق وعدۀ خداوند، سرزمین را از دان تا بِئِرشِبَع به داوود تسلیم کنم.»


بعد از خاک‌سپاری، مرد خدا به پسرانش گفت: «هنگامی‌که من مُردم، مرا در گوری که مرد خدا به خاک سپرده شد، دفن کنید و استخوان‌های مرا پهلوی استخوان‌های او بگذارید.


آنگاه ایزابل این پیام را برای ایلیا فرستاد: «خدایان مرا بکُشند، اگر تا فردا همین موقع، همان کاری را که با انبیای من کردی، با تو نکنم.»


آنگاه سلیمان پادشاه به نام خداوند سوگند یاد کرده گفت: «خداوند مرا بکُشد، اگر این درخواست به قیمت جان اَدونیا تمام نشود.


«من نیروی کافی خواهم آورد تا شهر شما را نابود کنند و خاک آن‌ را در دست‌های خود حمل کنند. خدایان مرا بکُشند اگر چنین نکنم.»


پادشاه گفت: «خداوند مرا بکُشد اگر تا پایان روز سر اِلیشَع پسر شافاط را از تنش جدا نکنم.»


ای دختر، پند مرا بشنو و به آن توجّه کن؛ قوم‌وخویش و خانۀ پدری خود را فراموش کن


وقتی برنابا به آنجا رسید، و فیض و برکات خدا را دید، شادمان شد و آنان را تشویق کرد که از دل‌وجان به خداوند وفادار بمانند.


امّا جان من آن‌قدر ارزش ندارد که نگران آن باشم. تنها آرزوی من این است که مأموریت خود را انجام دهم و خدمتی را که عیسای خداوند به من سپرده بود، یعنی اعلام مژدۀ فیض خدا را به پایان برسانم.


امّا روت در جواب گفت: «از من نخواه که تو را ترک کنم. اجازه بده همراه تو بیایم. هر جا بروی، من نیز خواهم آمد و هر جا زندگی کنی، من هم در آنجا زندگی خواهم کرد. قوم تو، قوم من و خدای تو، خدای من خواهد بود.


عروست تو را دوست دارد و بیش از هفت پسر، تو را خدمت کرده است. اکنون برای تو نوه‌ای به دنیا آورده که زندگی تازه‌ای به تو خواهد بخشید و در پیری محافظ تو خواهد بود.»


شائول گفت: «بلی، تو حتماً باید کشته شوی. خدا مرا بکُشد، اگر تو کشته نشوی.»


اگر دیدم که خشمگین است و قصد کشتن تو را دارد، به جان خودم قسم می‌خورم که به تو خبر خواهم داد تا بتوانی به‌سلامتی فرار کنی. خداوند یار و نگهبان تو باشد همان‌طور که با پدرم بوده است!


حال لعنت خدا بر من باد، اگر تا صبح یک مرد از مردان او را زنده بگذارم.»


عیلی پرسید: «خداوند به تو چه گفت؟ چیزی را از من پنهان نکن. اگر همهٔ آنچه را که به تو گفت، به من نگویی، خدا تو را مجازات خواهد کرد.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ