Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




مکاشفه 7:2 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 و فرشتۀ دیگری را دیدم که از مشرق برمی‌خاست و مُهر خدای زنده را در دست داشت و با صدای بلند به آن چهار فرشته که قدرت یافته بودند به خشکی و دریا آسیب برسانند، گفت:

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

2 آنگاه فرشته‌ای دیگر دیدم که از محل طلوعِ آفتاب سر می‌زد و مُهر خدای زنده با او بود. و به بانگ بلند به آن چهار فرشته که قدرت آسیب رساندن به خشکی و دریا به آنها داده شده بود، ندا داد که:

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

2 و فرشته دیگری دیدم که از مطلع آفتاب بالا میآید و مهر خدای زنده را دارد. و به آن چهار فرشتهای که بدیشان داده شد که زمین ودریا را ضرر رسانند، به آواز بلند ندا کرده،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 سپس، فرشتهٔ دیگری را دیدم که از مشرق می‌آمد و مهر بزرگ خدای زنده را به همراه می‌آورد. او به آن چهار فرشته‌ای که قدرت داشتند به زمین و دریا صدمه بزنند، گفت:

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

2 و فرشتهٔ دیگری را دیدم كه از مشرق برمی‌‌خاست و مُهر خدای زنده را در دست داشت و با صدای بلند به آن چهار فرشته كه قدرت یافته بودند به خشكی و دریا آسیب رسانند، گفت:

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس به زبان بندری

2 بعد یه فرشته دگه ای اُمدی که اَ جایی که اَفتُو اَزَنت به آسَمُن بالا شَرَه و مُهر خدای زنده باهاشَ. اُ وا صدای بلند به اُ چار تا فرشته که به اُشُ کُدرَت داده بودَه تا به زمین و دیریا ضرر بِزَنِن، جار ایزَه

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




مکاشفه 7:2
29 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

امپراتور آشور افسر ارشد خود ربشاقی را فرستاده تا به خدای زنده توهین کند. باشد که یَهْوه، خدایت این اهانت‌ها را بشنود و آنانی را که این سخنان را گفته‌اند، مجازات کند. پس برای بازماندگان ما به درگاه خداوند دعا کن.'»


مرا مثل خاتَم بر دلت مُهر کن و همچون بازوبند طلا بر بازویت ببند، زیرا عشق مانند مرگ، نیرومند است و شور عشق مانند گور ترسناک، و شعله‌هایش همانند شعله‌های پُرقدرتِ آتش است با بی‌رحمی سوزان.


«چه کسی بود که فاتح عادلی را از شرق برانگیخت و او را به خدمت خود گماشت؟ چه کسی او را بر پادشاهان و ملّت‌ها پیروز می‌گرداند؟ زیر ضربات شمشیرش، همه مثل گرد و خاک خُرد می‌شوند. تیرهایش همه را مثل کاه در برابر باد پراکنده می‌کند.


و به او گفت: «از میان شهر اورشلیم بگذر و بر پیشانی کسانی‌ که به‌خاطر انجام پلیدی‌هایی که انجام می‌شود آه و ناله می‌کنند، نشانه‌ای بگذار.»


خداوند متعال می‌فرماید: «من قاصد خود را می‌فرستم تا راه را برای من آماده سازد. سپس خداوندی که منتظرش هستید، ناگهان به معبدِ بزرگ خود خواهد آمد. آن نبی‌ای که مشتاق دیدارش هستید، خواهد آمد و پیمان مرا به شما اعلام خواهد کرد.»


امّا برای شما که از نام من می‌ترسید، آفتاب عدالت با پرتو شفابخش خود طلوع خواهد کرد. شما مانند گوساله‌ها از خوشی جست‌و‌خیز خواهید کرد.


شمعون پطرس جواب داد: «تو مسیح، پسر خدای زنده هستی.»


امّا عیسی ساکت ماند. پس کاهن اعظم گفت: «تو را به خدای زنده سوگند می‌دهم به ما بگو آیا تو مسیح، پسر خدا هستی؟»


برای خوراکی که از بین می‌رود تلاش نکنید، بلکه برای خوراکی تلاش کنید که تا حیات جاودان باقی می‌ماند، یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که خدای پدر بر او مُهر تأیید زده است.»


و خدا مُهر مالکیّت خود را بر ما گذاشت و روح‌القدس را به‌عنوان ضامن همۀ برکات آینده در دل‌های ما نهاد.


شما نیز وقتی پیام حقیقت یعنی مژدۀ نجات خود را شنیدید و به او ایمان آوردید، با او متّحد شدید و خدا با اعطای روح‌القدس که قبلاً وعده داده بود، مُهر مالکیّت خود را بر شما نهاده است.


روح‌ قدّوسِ خدا را محزون نسازید، زیرا او مُهر مالکیّت خدا بر شما است تا روزی که در آن کاملاً آزاد می‌شوید.


تا‌به‌حال هیچ انسانی نتوانسته‌ است که صدای خدای زنده را چنان‌که ما از میان آتش شنیدیم، بشنود و زنده بماند.


زیرا آنان از استقبال گرمی که از ما می‌کنید آگاهند و تعریف می‌کنند که چگونه شما بُت‌ها را ترک کرده به‌سوی خداوند بازگشت نمودید تا خدای زنده و حقیقی را خدمت کنید


امّا، شالودۀ مستحکمی که خدا نهاده، متزلزل نخواهد شد و این کلمات بر آن نقش شده است: «خداوند متعلّقان خود را می‌شناسد» و «هرکه نام خداوند را به زبان آورد، باید شرارت را ترک کند.»


امّا شما در مقابل کوه صهیون و شهر خدای زنده یعنی اورشلیم آسمانی ایستاده‌اید و در برابر فرشتگان بی‌شمار


خوشا به حال کسی‌ که کلمات این نبوّت را می‌خواند و خوشا به ‌حال کسانی‌ که به کلمات این نبوّت گوش می‌دهند و طبق آنچه در این نبوّت نوشته شده است، عمل می‌کنند! زیرا زمان وقوع آن‌ها نزدیک است.


آنگاه فرشتۀ پُرقدرت دیگری را که از آسمان پایین می‌آمد، دیدم. او با ابری پوشیده شده بود و رنگین‌کمانی به دور سرش بود. چهره‌اش مانند خورشید می‌درخشید و پای‌هایش مثل ستون‌های آتش بود.


من آماده شدم که آنچه را که رعدهای هفتگانه می‌گفتند بنویسم، امّا صدایی را از آسمان شنیدم که می‌گفت: «آنچه را که رعدهای هفتگانه گفتند، در دل خود نگه‌دار و آن‌ را ننویس.»


فرشتۀ ششم جام خود را بر رود بزرگ فرات ریخت و آبش خشک شد تا راه برای آمدن شاهان مشرق زمین باز شود.


و فرشتۀ نیرومندی را دیدم که با صدای بلند می‌گفت: «چه کسی شایسته است که طومار را بگشاید و مُهرهایش را بردارد؟»


در این وقت فرشته‌ای دیگر آمد و پیش قربانگاه ایستاد. او بُخورسوز طلایی به دست داشت و مقدار زیادی بُخور به او داده شد تا به‌ همراه دعاهای همۀ مقدّسین، بر قربانگاه طلایی جلوی تخت تقدیم نماید.


که به فرشتۀ ششم که شیپور را به دست داشت ‌گفت: «چهار فرشته‌ای را که در رود بزرگ فرات بسته شده‌اند، آزاد کُن.»


و به آن‌ها گفته شد که به علف زمین و گیاهان و درختان کاری نداشته باشند، بلکه فقط به آدمیانی که مُهر خدا را بر خود ندارند، آسیب برسانند.


داوود از کسانی‌ که آنجا ایستاده بودند، پرسید: «کسی‌ که آن فلسطینی را بکُشد و اسرائیل را از این ننگ رهایی دهد، چه پاداشی می‌گیرد؟ این فلسطینی نامختون کیست که سپاه خدای زنده را تحقیر می‌کند؟»


غلامت شیر و خرس را کشته است و با این فلسطینی کافر هم که سپاه خدای زنده را بی‌حرمت می‌کند، همان معامله را خواهد کرد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ