Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اعداد 24:3 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 و این کلمات از زبانش جاری شد: «وحی بَلعام پسر بِعور، وحی آن مردی که چشمانش باز شد،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 و او خطابۀ خود را آغاز کرده، گفت: «وحی بَلعام پسر بِعور، وحی مردی که چشمانش باز می‌شود،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 پس مثل خود را آورده، گفت: «وحی بلعام بن بعور. وحی آن مردی که چشمانش باز شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3-9 و دربارهٔ ایشان چنین پیشگویی کرد: «این است وحی بلعام پسر بعور، وحی آن مردی که چشمانش باز شد، وحی آن کسی که سخنان خدا را شنید، و رویایی را که خدای قادر مطلق نشان داد مشاهده نمود، آنکه به خاک افتاد و چشمانش باز شد، چه زیبایند خیمه‌های بنی‌اسرائیل! آنها را مثل دره‌های سبز و خرم و چون باغهای کنار رودخانه، در مقابل خود گسترده می‌بینم، مثل درختان عود که خود خداوند نشانده باشد، و مانند درختان سرو کنار آب. دلوهای ایشان از آب لبریز خواهند بود، و بذرهایشان با آب فراوان آبیاری خواهند شد. پادشاه ایشان از ”اجاج“ بزرگتر خواهد بود و کشورشان بسیار سرافراز خواهد گردید. خدا اسرائیل را از مصر بیرون آورده است، آنها مثل شاخهای گاو وحشی نیرومند هستند، اسرائیل قومهایی را که با ایشان مخالفت کنند، می‌بلعند. استخوانهایشان را می‌شکنند و خرد می‌کنند و با تیرهایشان پیکر آنها را به زمین می‌دوزند. بنی‌اسرائیل چون شیر می‌خوابد، چه کسی جرأت دارد او را بیدار کند؟ ای اسرائیل، برکت باد بر هر که تو را برکت دهد و لعنت باد بر کسی که تو را لعنت کند.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

3 و این کلام بر زبانش جاری شد: «وحی بلعام پسر بعور، وحی آن مردی که چشمانش باز شد،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 پس خطابه خود را آورده، گفت: «وحی بَلعام پسر بِعور. وحی آن مردی که چشمانش باز شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اعداد 24:3
9 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

میکایا پاسخ داد: «من قوم اسرائیل را دیدم که مانند گوسفندانِ بدون شبان در تپّه‌ها پراکنده شده‌ بودند و خداوند گفت، 'این مردم رهبری ندارند. بگذارید هریک به‌سلامتی به خانۀ خود بازگردد.'»


میکایا گفت: «پس سخن خداوند را بشنو! من خداوند را دیدم که بر تخت خود نشسته بود و تمام فرشتگان در کنار او ایستاده بودند.


ایّوب دوباره لب به سخن گشوده، گفت:


آن‌وقت خداوند چشمان بَلعام را باز کرد و بَلعام فرشتۀ خداوند را دید که شمشیر به دست، سر راه ایستاده است. پس بَلعام نزد او به خاک افتاد.


بَلعام پیامِ خود را چنین شروع کرد: «ای بالاق، برخیز و بشنو! ای پسر صفور به من گوش فراده!


و پیام خود را چنین شروع کرد: «بالاق مرا از سوریه آورد، پادشاه موآب مرا از کوه‌های مشرق آورد. به من گفت، 'بیا و نسل یعقوب را به‌خاطر من لعنت کن؛ بیا و به قوم اسرائیل لعنت بفرست.'


بَلعام سخن خود را چنین آغاز کرد: «این است وحی بَلعام پسر بِعور، وحی مردی که چشمانش باز شد،


وحی آنکه سخنان خدا را شنید و معرفت خداوند متعال را درک کرد، آنکه رؤیای قادرمطلق را دید، آنکه به خاک افتاد و چشمانش باز شد:


وحی کسی‌ که سخنان خدا را شنید و رؤیای خدای قادر مطلق را دید، کسی که به خاک افتاد و چشمانش باز شد:


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ