Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اعداد 22:23 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

23 وقتی الاغ بَلعام فرشتۀ خداوند را دید که با شمشیری در دست سر راه ایستاده است، از جاده منحرف شده به مزرعه‌ای وارد شد. بَلعام الاغ را زد و آن‌ را دوباره به جاده بازگرداند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

23 چون الاغ، فرشتۀ خداوند را دید که شمشیر برهنه به دست بر سر راه ایستاده است، از راه منحرف شده، به مزرعه‌ای درآمد. اما بَلعام الاغ را زد تا او را به راه بازگرداند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

23 و الاغ، فرشته خداوند را باشمشیر برهنه بهدستش، بر سر راه ایستاده دید. پس الاغ از راه به یک سو شده، به مزرعهای رفت و بلعام الاغ را زد تا او را به راه برگرداند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

23 الاغ بلعام، فرشتهٔ خداوند را دید که شمشیری در دست دارد و سر راه ایستاده است. آنگاه الاغ از جاده رم کرد و به مزرعه‌ای رفت. بلعام الاغ را زد و آن را دوباره به جاده بازگرداند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

23 و الاغ، فرشته خداوند را با شمشير برهنه به‌دستش، بر سر راه ايستاده ديد. پس الاغ از راه به يک سو شده، به مزرعه‌ای رفت. بَلعام الاغ را زد تا او را به راه برگرداند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اعداد 22:23
11 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

آنگاه او دعا کرد و گفت: «ای خداوندا، چشمان او را باز کن تا ببیند.» خداوند دعای او را پاسخ داد و خدمتکار اِلیشَع نگاه کرد و دید کو‌ه‌ها پُر از اسب‌ها و ارّابه‌های آتشین در اطراف اِلیشَع هستند.


داوود به بالا نگاه کرد و فرشتۀ خداوند را بین زمین و آسمان دید که در دستش شمشیری برهنه دارد و آن‌ را علیه اورشلیم دراز کرده است. آنگاه داوود و رهبران قوم پلاس پوشیدند و با صورت به روی زمین افتادند.


حتّی لک‌لک‌ها زمان بازگشت خود را می‌دانند؛ فاخته‌ها، پرستوها، و مرغ‌های ماهیخوار همه زمان کوچ خود را می‌دانند، امّا شما ای قوم من، قوانین مرا نمی‌دانید.


تنها من، دانیال آن رؤیا را دیدم. همراهان من آن رؤیا را ندیدند، ولی آن‌قدر ترسیدند که پا به فرار گذاشتند و خود را پنهان کردند.


امّا خدا از رفتن بَلعام خشمگین شد و فرشتۀ خود را سر راه او فرستاد تا در راه برای مقابله با او بایستد. بَلعام در‌حالی‌که بر الاغ خود سوار بود، دو نوکرش همراه او می‌رفتند.


بعد فرشتۀ خدا در جایی‌که جاده تنگ می‌شد و در دو طرف آن دیوارهای سنگی دو باغ انگور قرار داشتند، ایستاد.


همراهان من نور را می‌دیدند، امّا صدای کسی را که با من صحبت می‌کرد، نمی‌شنیدند.


یوشع در نزدیکی‌ شهر اریحا بود که ناگهان مردی را که یک شمشیر برهنه در دست داشت، دید. یوشع نزد او رفته پرسید: «تو دوست ما هستی یا دشمن ما؟»


امّا او به‌خاطر خلافکاری خود توبیخ شد زیرا الاغ زبان بسته‌ای به صدای انسان تکلّم کرد و کارهای دیوانه‌وار آن نبی را متوقّف ساخت.


وای به حال آن‌ها، زیرا همان راهی را رفته‌اند که «قائن» پیمود و مانند «بَلعام» برای سود خود، راه غلط را دنبال کرده‌اند و مانند «قورَح» که علیه موسی طغیان کرد، یاغی شده، هلاک گشته‌اند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ