Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اعداد 14:6 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

6 یوشع پسر نون و کالیب پسر یِفُنّه ازجمله آنانی بودند که برای بررسی به سرزمین کنعان رفته بودند، جامۀ خود را چاک زدند و

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

6 یوشَع پسر نون و کالیب پسر یِفُنّه که از جمله تجسس‌کنندگانِ زمین بودند، رخت خود را چاک زدند

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

6 و یوشع بن نون و کالیب بن یفنه که از جاسوسان زمین بودند، رخت خود را دریدند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

6 یوشع پسر نون و کالیب پسر یَفُنّه که جزو کسانی بودند که به بررسی سرزمین کنعان رفته بودند، جامهٔ خود را چاک زدند

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

6 یوشع، پسر نون و کالیب، پسر یفنه، جزء آنانی بودند که برای بررسی به سرزمین کنعان رفته بودند، جامهٔ خود را پاره کردند و

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

6 و یوشَع پسر نون و کاليب پسر يِفُنّه که از جاسوسان زمين بودند، لباس خود را دريدند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اعداد 14:6
22 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

وقتی رِئوبین ‌به ‌سر چاه ‌آمد، دید که ‌یوسف‌ در آنجا نیست‌ و از غصّه‌ لباس ‌خود را پاره‌ کرد.


یعقوب ‌از غصّه‌ لباس‌ خود را پاره‌ کرد و لباس ‌سوگواری پوشید و مدّت‌ درازی برای پسرش‌ ماتم‌ گرفت‌.


برادران‌ لباس‌های خود را پاره ‌کردند و الاغ‌های خود را بار کرده ‌به‌ شهر بازگشتند.


داوود به یوآب و تمام کسانی‌ که با او بودند گفت: «لباس خود را پاره کنید و پلاس بپوشید و برای اَبنیر سوگواری کنید.» داوود پادشاه در پی جنازۀ او رفت.


آنگاه اِلیاقیم، شِبنا و یوآخ با جامه‌های دریده نزد حِزقیا رفتند و پیام فرماندۀ نظامی را به او رساندند.


آنگاه ایّوب برخاست، لباس خود را پاره کرد، سَرخود را تراشید و روی زمین به سجده افتاد


کالیب مردم را در حضور موسی ساکت کرده گفت: «فوراً برویم و آنجا را تصرّف کنیم، چون یقین دارم که بر آن‌ها پیروز می‌شویم.»


ولی بندۀ من کالیب با آن‌ها فرق دارد. او همیشه و از صمیم قلب دستورات مرا انجام داده است. بنابراین او را به همان سرزمینی که برای بررسی‌اش رفته بود، خواهم بُرد و نسل او را مالک آن خواهم ساخت.


به‌غیراز کالیب پسر یِفُنّه و یوشع پسر نون هیچ‌کدام از شما به آن سرزمینی که به شما وعده داده بودم، قدم نخواهید گذاشت.


از بین آن‌ها تنها یوشع پسر نون و کالیب پسر یِفُنّه زنده ماندند.


آنگاه موسی و هارون در پیش بنی‌اسرائیل به خاک افتادند.


به بنی‌اسرائیل گفتند: «ما سرزمین کنعان را بررسی کردیم. آنجا سرزمین بسیار خوبی است.


کاهن اعظم گریبان خود را دریده گفت: «او کُفر گفت! آیا شهادتی بالاتر از این می‌خواهید؟ شما حالا کُفر او را با گوش خود شنیدید!


کاهن اعظم گریبان خود را چاک زد و گفت: «دیگر چه احتیاجی به شاهدان هست؟


امّا هنگامی‌که آن دو رسول، یعنی برنابا و پولس، از این امر مطّلع گشتند، لباس‌های خود را دریدند و به میان مردم رفته فریاد برآوردند:


روزی در جِلجال عدّه‌ای از طایفهٔ یهودا نزد یوشع آمدند و یکی از آنان، کالیب پسر یِفُنّه قِنِزّی، به او گفت: «به‌یاد داری که خداوند دربارۀ من و تو در قادشِ بَرنیع به بندۀ خود، موسی چه گفت؟


یوشع و رهبران اسرائیل لباس خود را دریدند و تا شام در برابر صندوق پیمان خداوند به خاک افتاده خاک بر سَرخود ریختند.


وقتی چشم یَفتاح بر دخترش افتاد، یقۀ خود را پاره کرد و گفت: «آه ای دخترم! تو مرا به چه مصیبت بزرگی انداختی، زیرا از قولی که به خداوند داده‌ام، نمی‌توانم صرف نظر کنم.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ