یوشع 6:1 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹ دروازه‌های شهر اریحا را از ترس مردم اسرائیل بسته بودند، به‌طوری‌که هیچ‌کس نمی‌توانست داخل یا خارج شود.

هزارۀ نو

¹ و اما شهر اَریحا به سبب بنی‌اسرائیل کاملاً بسته بود و هیچ‌کس به آن رفت و آمد نمی‌کرد.

Persian Old Version

¹ (و اریحا بهسبب بنیاسرائیل سخت بسته شد، به طوری که کسی به آن رفت و آمدنمی کرد. )

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹ مردم شهر اریحا از ترس اسرائیلی‌ها دروازه‌های شهر را محکم بسته بودند و به کسی اجازۀ رفت و آمد نمی‌دادند.

مژده برای عصر جدید

¹ دروازه‌های شهر اریحا را از ترس مردم اسرائیل بسته بودند، به طوری که نه کسی می‌توانست داخل شود و نه کسی می‌‌توانست خارج گردد.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

¹ و اَریحا به سبب قوم اسرائیل سخت بسته شد، به طوری که کسی به آن رفت و آمد نمی‌کرد.

یوشع 6:1 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

یوشع 2:24

سپس آن‌ها گفتند: «اکنون ما مطمئن هستیم که خداوند همۀ آن سرزمین را به ما داده است؛ زیرا تمام مردم آنجا از ترس ما به وحشت افتاده‌اند.»

مزامیر 127:1

اگر خداوند خانه را بنا نکند، زحمت بنّایان بیهوده است. اگر خداوند شهر را نگهبانی نکند، مراقبت نگهبانان بیهوده است.

یوشع 2:7

‌فرستادگان پادشاه تا نزدیک رود اُردن به تعقیب جاسوسان رفتند. بعد از رفتن آن‌ها، دروازه‌های شهر بسته شد.

۲پادشاهان 17:4

امّا یک سال هوشع قاصدانی نزد سوا پادشاه مصر فرستاد و از او کمک خواست و خراج سالانه به آشور نپرداخت. هنگامی‌که شَلمَناسِر از این موضوع آگاه شد، هوشع را دستگیر کرد و به زندان انداخت.

یوشع 5:15

فرمانده به او گفت: «کفش‌هایت را از پایت بیرون آور، زیرا جایی که ایستاده‌ای، مکان مقدّسی است.» و یوشع اطاعت کرد.

یوشع 6:2

خداوند به یوشع گفت: «من شهر اریحا را با پادشاه و لشکر نیرومند آن به دست تو تحویل می‌دهم.

یوشع 2:1

پس یوشع پسر نون دو نفر جاسوس را محرمانه از اردوگاه شِطّیم به کنعان فرستاد و گفت: «بروید و وضعیّت و شرایط آنجا، مخصوصاً شهر اریحا، را بررسی کنید.» آن دو نفر به آنجا رفته شب را در خانۀ زن فاحشه‌ای به نام راحاب به سر بردند.

یوشع 16:7

از یانوحه به‌طرف جنوب تا عَطاروت و نَعَرَه و از آنجا به رود اُردن ختم می‌شد.

یوشع 18:21

این شهرها متعلّق به خاندان‌های طایفۀ بنیامین بودند: اریحا، بِیت‌حُجلَه، عِمیق‌قِصیص،

۲سموئیل 10:5

وقتی داوود از این ماجرا باخبر شد، برای قاصدان پیام فرستاده گفت که در اریحا بمانند تا ریششان بلند شود، زیرا آن‌ها از وضعی که داشتند خجالت می‌کشیدند.

۲پادشاهان 2:4

ایلیا به اِلیشَع گفت: «تو اینجا بمان، زیرا خداوند به من امر فرموده است که به اریحا بروم.» امّا اِلیشَع پاسخ داد: «به حیات خداوند و به زندگی تو سوگند که تو را ترک نخواهم کرد.» پس آن‌ها رهسپار اریحا شدند.