Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




یوحنا 7:3 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 برادران عیسی به او گفتند: «اینجا را ترک کن و به یهودیه برو تا پیروان تو کارهایی را که می‌کنی، ببینند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 برادران عیسی به او گفتند: «اینجا را ترک کن و به یهودیه برو تا پیروانت کارهایی را که می‌کنی ببینند،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 پس برادرانش بدو گفتند: «از اینجا روانه شده، به یهودیه برو تاشاگردانت نیز آن اعمالی را که تو میکنی ببینند،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 برادران عیسی به او گفتند: «اینجا را ترک کن و به یهودیه برو تا پیروانت معجزات تو را ببینند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

3 برادران عیسی به او گفتند: «اینجا را ترک كن و به یهودیه برو تا پیروان تو كارهایی را كه می‌کنی ببینند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس به زبان بندری

3 پَ کاکائُن عیسی بهش شُگُفت: «اَ ایجا در بُدو و وا یهودیه بِرَه تا شاگردُنِت هم، کارویی که اَکُنیُ بیگینِن،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




یوحنا 7:3
17 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

بیایید همین‌ حالا او را بکُشیم‌ و در یکی از این ‌چاه‌های خشک ‌بیندازیم ‌و بگوییم ‌جانور درّنده‌ای او را کشته ‌است‌. آن‌ وقت ‌ببینیم ‌تعبیر خواب‌هایش چه‌ خواهد شد.»


حتّی اعضای خانواده‌ات به تو خیانت کرده‌اند، و با هم‌دستی دشمنان به تو حمله می‌کنند. به آن‌ها اعتماد نکن، حتّی اگر آن‌ها دوستانه با تو سخن گویند.»


عیسی هنوز مشغول صحبت بود که مادر و برادرانش آمدند و بیرون ایستاده می‌خواستند با او گفت‌وگو کنند.


وقتی خویشاوندان او این‌ را شنیدند، آمدند تا او را با خود ببرند، چون بعضی می‌گفتند که او دیوانه شده است.


مادر و برادران عیسی آمدند و بیرون ایستاده پیغام فرستادند تا عیسی نزد آن‌ها برود.


مادر و برادران عیسی به سراغ او آمدند، امّا به‌ سبب زیادی جمعیّت نتوانستند به او برسند.


پس شخصی به عیسی گفت: «مادر و برادرانت بیرون ایستاده‌اند و می‌خواهند تو را ببینند.»


عیسی و شاگردانش نیز به عروسی دعوت شده بودند.


بسیاری از پیروانش هنگامی‌که این‌ را شنیدند، گفتند: «این تعلیم سخت است؛ چه کسی می‌تواند به آن گوش دهد؟»


به همین خاطر بسیاری از پیروان او بازگشتند و دیگر با او همراهی نکردند.


بعد از آنکه برادران عیسی برای عید به اورشلیم رفتند، خودِ او نیز به آنجا رفت، ولی نه آشکارا، بلکه پنهانی.


کسی‌ که می‌خواهد مشهور شود، کارهای خود را پنهانی انجام نمی‌دهد. تو که این‌ کارها را می‌کنی، بگذار تمام دنیا تو را ببینند.»


حتّی برادرانش هم به او ایمان نداشتند.


امّا پطرس با آن یازده رسول برخاست و صدای خود را بلند کرد و خطاب به جماعت گفت: «ای یهودیان و ای ساکنان اورشلیم، این‌ را بدانید و به دقّت به سخنان من توجّه کنید


چون اِلیاب، برادر بزرگ داوود دید که او با آن مردان حرف می‌زند، خشمگین شد و پرسید: «اینجا چه می‌کنی؟ آن چند تا گوسفند را در بیابان، نزد چه کسی گذاشتی؟ من، تو آدم گستاخ و شرور را می‌شناسم و می‌دانم که به بهانۀ دیدن جنگ آمده‌ای.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ