Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِرمیا 40:7 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

7 بعضی از افسران و سربازان یهودا تسلیم نشده بودند. آن‌ها شنیدند که پادشاه بابِل جِدَلیا را به سِمت فرماندار سرزمین گماشته و مسئولیّت امور تمام مردمی را که به اسارت برده نشده بودند، یعنی فقیرترین طبقات مردم را به او داده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

7 چون تمامی سرداران سپاه که در صحرا بودند و مردانشان شنیدند که پادشاهِ بابِل جِدَلیا پسر اَخیقام را بر آن سرزمین نصب کرده و مردان و زنان و کودکان، از فقیرترین مردمان آن دیار را که به تبعید بابِل برده نشده بودند، به دست او سپرده است،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

7 و چون تمامی سرداران لشکر که در صحرابودند و مردان ایشان شنیدند که پادشاه بابل جدلیاابن اخیقام را بر زمین نصب کرده و مردان و زنان واطفال و فقیران زمین را که به بابل برده نشده بودندبه او سپرده است،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

7 در این میان، بعضی از سرداران لشکر و سربازانشان هنوز تسلیم بابِلی‌ها نشده بودند و در صحرا به سر می‌بردند. ولی وقتی شنیدند که جدلیا از طرف پادشاه بابِل، سرپرست بازماندگان و فقرای سرزمین شده است،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

7 بعضی از افسران و سربازان یهودا تسلیم نشده بودند. آنها شنیدند که پادشاه بابل جدلیا را به سمت فرماندار سرزمین گماشته و مسئولیّت امور تمام مردمی که به اسارت برده نشده بودند -‌یعنی فقیرترین طبقات مردم- را به او داده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

7 و چون تمامی سرداران لشکر که در صحرا بودند و مردان ایشان شنیدند که پادشاه بابل جِدَلیا پسر اَخیقام را بر سرزمین گماشته و مردان و زنان و کودکان و فقیران سرزمین را که به بابل برده نشده بودند، به او سپرده است،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِرمیا 40:7
14 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

امّا او فقیرترین مردم را برای کارکردن در تاکستان‌ها و کشتزارها باقی گذاشت.


ایشان شکافی در دیوارهای شهر به‌وجود آوردند و با این‌که سربازان بابِلی شهر را محاصره کرده بودند، پادشاه یهودا با تمام سربازانش در شب گریخت. ایشان از راه باغ سلطنتی از مسیری که دو دیوار را به هم وصل می‌کرد، به‌سوی دشت اُردن گریختند.


فقط فقیرانی که مالک هیچ‌چیزی نبودند، در یهودا باقی ماندند و او تاکستان‌ها و مزرعه‌های را به آن‌ها داد.


مرا از محوطۀ کاخ بیرون آوردند و تحت توجّه جِدَلیا پسر اَخیقام و نوۀ شافان قرار دادند تا من در امنیّت و سلامتی به خانۀ خودم بازگردم. پس من در آنجا در میان مردم ساکن شدم.


وقتی صِدِقیای پادشاه و سربازانش این وضع را دیدند، سعی کردند شبانه از شهر فرار کنند. آن‌ها از راه باغچه‌های کاخ بیرون رفتند، و از راه دروازه‌ای که دو دیوار را به هم می‌پیوست، گذشتند و به‌طرف دشت اُردن فرار کردند.


در آخر، نِبوزَرادان، فرماندۀ سپاه بابِل، مردمی را که در شهر باقی مانده بودند به‌ همراه کسانی‌ که به او پناه برده بودند، به‌عنوان اسیر به بابِل بُرد.


در هفتمین ماه همان سال، اسماعیل پسر نِتَنیا و نوۀ اِلیشَمَع، که یکی از اعضای خانوادۀ سلطنتی و یکی از افسران ارشد پادشاه بود، به‌ همراه ده نفر به مِصفَه رفت تا با جِدَلیای فرماندار دیدار کند. وقتی آن‌ها با هم مشغول صرف غذا بودند،


سپس اسماعیل دختران پادشاه و سایر مردم مِصفَه یعنی کسانی را که نِبوزَرادان، فرماندۀ سپاه، حفاظت از آن‌ها را به عهدۀ جِدَلیا سپرده بود، به اسیری گرفت و همه به‌طرف سرزمین عَمون حرکت کردند.


یوحانان و فرماندهان ارتش که همراه او بودند، از جنایتی که اسماعیل مرتکب شده بود، باخبر شدند.


مردان، زنان، کودکان و دختران پادشاه، به مصر بردند. آن‌ها همۀ کسانی را که نِبوزَرادان، فرماندۀ سپاه، تحت حمایت جِدَلیا قرار داده بود، از جمله باروک و مرا، بردند.


امّا در یهودا، او بعضی از فقیرترین مردمان را که مالک هیچ ملکی نبودند، نگاه داشت و به کار کردن در تاکستان‌ها و مزرعه‌ها مجبور کرد.


«همۀ مردم اسرائیل باید هدایای خود را به فرمانروای اسرائیل بدهند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ