Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِرمیا 40:1 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 بعد از آنکه نِبوزَرادان، فرماندۀ ارتش، مرا در رامَه آزاد کرد، بار دیگر خداوند با من چنین سخن گفت. آن‌ها مرا در زنجیر، همراه تمام کسانی‌ که از اورشلیم و یهودا به‌وسیلهٔ بابِلی‌ها اسیر شده بودند، به آنجا برده بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 این است کلامی که از جانب خداوند به اِرمیا رسید، پس از آنکه نبوزَرَدان رئیس گارد سلطنتی او را در رامَه رها کرد. نبوزَرَدان او را در غُل و زنجیر همراه با تمامی اسیران اورشلیم و یهودا که به بابِل تبعید می‌شدند، به آنجا برده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 کلامی که از جانب خداوند بر ارمیا نازل شد بعد از آنکه نبوزردان رئیس جلادان او را از رامه رهایی داد و وی را از میان تمامی اسیران اورشلیم و یهودا که به بابل جلای وطن میشدند و او در میان ایشان به زنجیرها بسته شده بود برگرفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 اسیران اورشلیم و یهودا که به بابِل برده می‌شدند، در راه به رامه رسیدند. من نیز در میان ایشان بودم؛ ولی در آنجا نبوزرادان فرماندهٔ سپاه بابِل زنجیرهای مرا گشود و آزادم کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

1 بعد از آنکه نبوزرادان، فرماندهٔ ارتش مرا در رامه آزاد کرد، بار دیگر خداوند با من سخن گفت. مرا در زنجیر، همراه تمام کسانی‌که از اورشلیم و یهودا به وسیلهٔ بابلی‌ها اسیر شده بودند، به آنجا برده بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 این است کلامی که از جانب خداوند بر اِرمیا نازل شد، بعد از آنکه نِبوزَرَدان رئیس جلادان او را از رامَه رهایی داد و او را از میان تمامی اسیران اورشلیم و یهودا که به بابل به اسیری می‌رفتند و او در میان ایشان به زنجیرها بسته شده بود، برگرفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِرمیا 40:1
14 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

در سال سی و ششم سلطنت آسا، بَعشا پادشاه اسرائیل، علیه یهودا برخاست و شهر رامَه را مستحکم ساخت تا از رفت‌وآمد به سرزمین پادشاه یهودا جلوگیری کند.


زیرا او دروازه‌های برنزی را در هم شکست و میله‏‌های آهنین را دوپاره کرد.


خدا به بی‌کسان خانه و کاشانه می‌دهد و اسیران را آزاد‌ کرده شادمان می‌سازد، امّا گردنکشان در بیابان ساکن خواهند شد.


خداوند می‌گوید: «صدایی از رامَه به گوش ‌رسید، صدای گریه و ماتم عظیم. راحیل برای فرزندان خویش می‌گرید، آن‌ها از بین رفته‌اند و او تسلّی نمی‌پذیرد.


در آخر، نِبوزَرادان، فرماندۀ سپاه بابِل، مردمی را که در شهر باقی مانده بودند به‌ همراه کسانی‌ که به او پناه برده بودند، به‌عنوان اسیر به بابِل بُرد.


ده روز بعد از آن، خداوند با من چنین سخن گفت؛


در روز پنجم ماه دهم از سال دوازدهم تبعید ما، شخصی که از اورشلیم گریخته بود، نزد من آمده گفت: «شهر تسخیر شده است.»


امّا پولس در جواب گفت: «این چه کاری است که شما می‌کنید؟ چرا با اشک‌های خود دل مرا می‌شکنید؟ من به‌خاطر عیسای خداوند نه فقط حاضرم زندانی شوم، بلکه حاضرم در اورشلیم بمیرم.»


به‌این‌سبب از شما درخواست کردم تا شما را ببینم و با شما صحبت کنم. زیرا من به‌خاطر همان امیدی که اسرائیل دارد، گرفتار زنجیرم.»


زیرا به‌خاطر همان انجیل است که من سفیر هستم، هرچند سفیری در زنجیر! دعا کنید که من آن‌ را، چنان‌که شایسته است، با شهامت بیان کنم.


بعد به خانۀ خود در رامَه برمی‌گشت و به امور قضاوت می‌پرداخت. او در همان‌جا قربانگاهی برای خداوند ساخت.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ