Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِرمیا 38:19 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

19 امّا پادشاه در پاسخ گفت: «من نگران هموطنان خودمان هستم که ما را ترک کرده‌اند و به بابِلی‌ها پیوسته‌اند. ممکن است مرا هم تحویل آن‌ها بدهند و مورد شکنجه قرار بگیرم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

19 صِدِقیای پادشاه به اِرمیا گفت: «من از آن دسته از اهالی یهودیه که به کَلدانیان پیوسته‌اند، بیم دارم، مبادا کَلدانیان مرا به دست آنان تسلیم کنند و آنان با من بیرحمانه رفتار نمایند.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

19 اما صدقیا پادشاه به ارمیا گفت: «من ازیهودیانی که بطرف کلدانیان شدهاند میترسم، مبادا مرا بهدست ایشان تسلیم نموده، ایشان مراتفضیح نمایند.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

19 پادشاه گفت: «من می‌ترسم تسلیم شوم، چون ممکن است بابِلی‌ها مرا به دست یهودیان طرفدار خود، بسپارند. آنگاه معلوم نیست چه بلایی بر سرم خواهند آورد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

19 امّا پادشاه در پاسخ گفت: «من نگران هموطنان خودمان هستم که ما را ترک کردند و به بابلی‌ها پیوسته‌اند. ممکن است مرا هم تحویل آنها بدهند و مورد شکنجه قرار بگیرم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

19 صِدقیای پادشاه به اِرمیا گفت: «من از یهودیانی که به طرف کَلدانیان شده‌اند می‌ترسم، مبادا مرا به ‌دست ایشان تسلیم نموده، ایشان با من به بیرحمی رفتار نمایند.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِرمیا 38:19
17 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

قاصدان به همۀ شهرهای سرزمین اِفرایِم و مَنَسی و در شمال تا طایفۀ زِبولون رفتند، امّا مردم به ایشان خندیدند و آن‌ها را مسخره کردند.


هنگامی‌که سَنبَلَط شنید ما یهودیان بازسازی دیوار را آغاز کرده‌ایم، بسیار خشمگین شد و ما را مورد تمسخر قرار داد.


کسی‌ که از انسان می‌ترسد در دام می‌افتد، امّا هرکه بر خداوند توکّل می‌کند، در امان می‌ماند.


خداوند می‌گوید: «این خدایان کیستند که آن‌قدر از آن‌ها می‌ترسی، به حدّی که تو به من دروغ می‌گویی و کاملاً مرا فراموش کرده‌ای؟ آیا به‌خاطر این‌که مدّتی ساکت بودم دیگر برای من احترامی قائل نیستی؟


ای خداوند، تو مرا فریب دادی، و من فریب خوردم. تو از من قوی‌تر هستی و بر من غالب شده‌ای. همه مرا مسخره می‌کنند و تمام روز به من می‌خندند.


در آن رؤیا دیدم که تمام زن‌های کاخ سلطنتی به‌طرف افسران پادشاه بابِل برده می‌شوند. به آنچه آن‌ها در مسیر خود می‌گفتند گوش بده: 'بهترین دوستان پادشاه او را گمراه کردند؛ آن‌ها به حرف‌های او گوش ندادند. وقتی در گِل فرو‌رفت، دوستانش او را تنها گذاشتند.'»


صِدِقیای پادشاه در پاسخ گفت: «بسیار خوب، من نمی‌توانم مانع کار شما شوم؛ هرچه می‌خواهید با او بکنید.»


در آخر، نِبوزَرادان، فرماندۀ سپاه بابِل، مردمی را که در شهر باقی مانده بودند به‌ همراه کسانی‌ که به او پناه برده بودند، به‌عنوان اسیر به بابِل بُرد.


با وجوداین، بسیاری از سران یهود به او ایمان آوردند، ولی به‌خاطر فریسیان و ترس از آنکه مبادا از کنیسه اخراج شوند، به ایمان خود اقرار نمی‌کردند،


اَبی‌مِلِک فوراً به جوان سلاح‌دار خود گفت: «شمشیرت را بِکش و مرا بکُش تا مبادا مردم بگویند که یک زن او را کُشت. پس آن جوان شمشیر خود را به شکم او فرو کرد و او را کشت.


شائول به گناه خود اعتراف کرده گفت: «بلی، من گناهکارم. از فرمان خداوند و حرف تو سرپیچی کردم، زیرا من از مردم ترسیدم و مطابق میل آن‌ها رفتار نمودم.


آنگاه شائول به سلاحدارش، گفت: «شمشیر خود را درآور و مرا بکُش تا این فلسطینی‌های کافر مرا تحقیر نکنند.» امّا سلاحدارش بسیار ترسیده بود و چنین نکرد. پس شائول شمشیرش را کشید و خود را به روی آن انداخت.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ