Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِرمیا 32:3 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 صِدِقیای پادشاه مرا به زندان انداخت، چون گفته بودم خدا می‌گوید: «من اجازه می‌دهم پادشاه بابِل این شهر را فتح کند،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 زیرا صِدِقیا پادشاه یهودا او را به زندان افکنده و گفته بود: «چرا نبوّت می‌کنی و می‌گویی، ”خداوند چنین می‌فرماید: اینک من این شهر را به دست پادشاه بابِل تسلیم می‌کنم، و او آن را تسخیر خواهد کرد؛

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 زیرا صدقیا پادشاه یهودا او را به زندان انداخته، گفت: «چرا نبوت میکنی و میگویی که خداوند چنین میفرماید. اینک من این شهر را بهدست پادشاه بابل تسلیم خواهم کرد و آن را تسخیر خواهد نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 صدقیای پادشاه به این علّت مرا زندانی کرده بود که پیوسته از جانب خدا اعلام می‌کردم که اورشلیم به دست پادشاه بابِل سقوط خواهد کرد،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

3 صدقیای پادشاه مرا به زندان انداخت چون گفته بودم، خدا می‌گوید: «من اجازه می‌دهم پادشاه بابل این شهر را فتح کند،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 زیرا صِدقیا پادشاه یهودا او را به زندان انداخته، گفت: «چرا نبوت می‌کنی و می‌گویی که ”خداوند چنین می‌فرماید: اینک من این شهر را به ‌دست پادشاه بابل تسلیم خواهم کرد و آن را تسخیر خواهد نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِرمیا 32:3
23 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

با وجود تمام این سختی‌ها، آحاز نسبت به خداوند بیشتر خیانت کرد.


فرعون به موسی و هارون گفت: «چرا می‌خواهید مردم را از کارشان باز دارید؟ آن‌ها را سر کار خود بازگردانید.


من تو را مجازات کردم، ولی فایده‌ای نداشت؛ تو نمی‌گذاری تو را اصلاح کنم. مثل شیر غرّان تمام انبیا را کشتی.


آنگاه اِرمیا به قاصدین گفت


امّا اگر ملّتی یا مملکتی تسلیم قدرت او نشود، در‌آن‌صورت من آن ملّت را با جنگ، گرسنگی و بیماری مجازات خواهم کرد و اجازه خواهم داد تا نبوکدنصر سرزمینشان را کاملاً نابود سازد.


من همچنین صِدِقیا پادشاه یهودا و درباریان او را تسلیم کسانی خواهم کرد که خواهان مرگ آن‌ها هستند. من آن‌ها را تسلیم ارتش بابِل خواهم کرد، ارتشی که از حمله دست برداشته است.


خداوند به من گفت تا به پادشاه بگویم: «تو طومار را سوزاندی و از اِرمیا ‌پرسیدی که چرا او نوشت که پادشاه بابِل خواهد آمد و این سرزمین را ویران خواهد کرد و تمام مردم و حیوانات آن‌ را خواهد کشت؟


در آن زمان من هنوز زندانی نشده بودم و می‌توانستم آزادانه میان مردم بروم.


امّا اگر تسلیم نشوی، بابِلی‌ها آن‌ را به آتش خواهند کشید و شما راه فراری نخواهید داشت.»


من همچنین به آن‌ها می‌گفتم که خداوند گفته است: «من شهر را تسلیم ارتش بابِل خواهم کرد و آن‌ها شهر را خواهند گرفت.»


آنگاه بزرگان قوم به حضور پادشاه رفتند و گفتند: «این مرد باید کشته شود. با این حرف‌ها او باعث می‌شود سربازان جرأت خود را از دست بدهند. او همین کار را با سایر کسانی‌ که در شهر باقی مانده‌اند، انجام می‌دهد. او به مردم کمکی نمی‌کند، فقط می‌خواهد به آن‌ها لطمه بزند.»


پس عِبدمِلِک به آنجا رفت و به پادشاه گفت:


خداوند خواهان وفاداری شما است. او شما را تنبیه کرد، امّا هیچ توجّهی نکردید. او شما را درهم شکست، ولی از آموختن امتناع کردید. شما سرسخت بودید و نخواستید از گناهانتان توبه کنید.


«گناهانم را به هم پیچید و آن‌ها را مانند یوغی بر گردنم انداخت. توان و نیرویم را از من گرفت و مرا به دست کسانی تسلیم کرد که در برابرشان عاجز و بیچاره‌ بودم.


دیگر هرگز در ‌بِیت‌ئیل‌ نبوّت نکن، زیرا این‌ مکان جای عبادتِ پادشاه و پرستشگاه ملّی ما می‌باشد.»


و گفتند: «به ما بگو به چه اختیاری این‌ کارها را می‌کنی؟ چه کسی به تو این اختیار را داده است؟»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ