Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِرمیا 24:3 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 آنگاه خداوند به من گفت: «ای اِرمیا، چه می‌بینی؟» جواب دادم: «انجیر می‌بینم. انجیرهای خوب بسیار خوبند، و انجیرهای بد آن‌قدر بد هستند که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بخورد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 آنگاه خداوند مرا گفت: «ای اِرمیا، چه می‌بینی؟» گفتم: «انجیر؛ انجیرهای نیکو که بسیار نیکویند، و انجیرهای بد که بسیار بدند، چندان که نمی‌توان خورد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 وخداوند مرا گفت: «ای ارمیا چه میبینی؟» گفتم: «انجیر. اما انجیرهای نیکو، بسیار نیکو است وانجیرهای بد بسیار بد است که از بدی آن رانمی توان خورد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 خداوند به من فرمود: «ارمیا، چه می‌بینی؟» جواب دادم: «انجیر! انجیرهای خوب خیلی خوبند؛ ولی انجیرهای بد آنقدر بدند که نمی‌شود خورد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

3 آنگاه خداوند به من گفت: «ای ارمیا، چه می‌بینی؟» جواب دادم: «انجیر می‌بینم. انجیرهای خوب بسیار خوبند، و انجیرهای بد آن‌قدر بد هستند که کسی نمی‌تواند آنها را بخورد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 و خداوند مرا گفت: «ای اِرمیا، چه می‌بینی؟» گفتم: «انجیر. اما انجیرهای خوب، بسیار خوب است و انجیرهای بد بسیار بد است که از بدی آن را نمی‌توان خورد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِرمیا 24:3
10 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پس از آن، خداوند به من گفت:


خداوند متعال می‌گوید، 'من آن‌ها را گرفتار جنگ و گرسنگی و بیماری خواهم کرد؛ من آن‌ها را مثل انجیر بسیار بدی خواهم ساخت که قابل خوردن نیستند.


از من پرسید: «عاموس، چه می‌بینی؟» من جواب دادم: «یک شاغول.» خداوند گفت: «با این شاغول می‌خواهم نشان بدهم که قوم من مثل این دیوار راست نیست. بنابراین تصمیم گرفته‌ام که آن‌ها را مجازات کنم و از تصمیم خود منصرف نخواهم شد.


و از من پرسید: «عاموس چه می‌بینی؟» من جواب دادم: «یک سبد پُر از میوۀ رسیده.» خداوند گفت: «وقت آن رسیده است که قوم من اسرائیل به جزای کارهای خود برسند. من از مجازات آن‌ها منصرف نخواهم شد.


و از من پرسید: «چه می‌بینی؟» من پاسخ دادم: «یک چراغدان طلایی می‌بینم که دارای هفت چراغ می‌باشد و در سر آن روغندانی است که به‌وسیلهٔ هفت لوله به چراغ‌ها روغن می‌رسانند.


فرشته از من پرسید: «چه می‌بینی؟» جواب دادم: «طوماری با ده متر طول و پنج متر را می‌بینم که در آسمان پرواز می‌کند.»


شائول پذیرفت و گفت: «بسیار خوب، برویم.» پس آن‌ها به شهر نزد آن مرد خدا رفتند. همین‌طور که از تپّه‌ به‌طرف شهر بالا می‌رفتند، با چند دختر جوان برخوردند که برای کشیدن آب می‌آمدند. از آن دخترها پرسیدند: «آیا در این شهر، یک رائی هست؟» در آن زمان وقتی کسی حاجتی ‌داشت، می‌گفت: «بیا نزد یک رائی برویم.» چون به کسانی‌ که امروز نبی می‌گویند در آن زمان رائی می‌گفتند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ