Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِستر 5:3 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 پادشاه پرسید: «ای اِستر ملکه، چه شده است؟ هرچه بخواهی به تو خواهم داد، حتّی نیمی از حکومت خود را.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 آنگاه پادشاه پرسید: «ای شهبانو اِستر، تو را چه شده است؟ درخواست تو چیست؟ حتی اگر نیمی از مملکت باشد، به تو داده خواهد شد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 و پادشاه او را گفت: «ای استر ملکه، تو را چه شده است و درخواست تو چیست؟ اگرچه نصف مملکت باشد، به تو داده خواهد شد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 آنگاه پادشاه پرسید: «ملکه استر، درخواست تو چیست؟ هر چه بخواهی به تو می‌دهم، حتی اگر نصف مملکتم باشد!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

3 پادشاه پرسید: «ای استر ملکه، چه شده است؟ هرچه بخواهی به تو خواهم داد، حتّی نیمی از حکومت خود را.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 پادشاه او را گفت: «ای اِستر ملکه، تو را چه شده است و درخواست تو چیست؟ اگر‌چه نصف مملکت باشد، به تو داده خواهد شد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِستر 5:3
11 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

آنگاه مادرش گفت: «من از تو خواهش کوچکی دارم و امیدوارم که آن‌ را رد نکنی.» پادشاه گفت: «خواهشت را بگو مادرم. البتّه هرچه بگویی قبول می‌کنم.»


در جِبعون، سلیمان خداوند را در خواب دید. خداوند به او گفت: «از من چه می‌خواهی تا آن‌ را به تو بدهم؟»


شاهنشاه پرسید: «درخواست تو چیست؟» من نزد خدای آسمان دعا کردم.


اِستر در پاسخ گفت: «اگر مورد لطف پادشاه هستم، مایلم از شما و هامان دعوت کنم که امروز به همراه هامان میهمان من باشید.»


در موقع نوشیدن شراب پادشاه به اِستر گفت: «به من بگو درخواست تو چیست؟ حتّی اگر نیمی از حکومت مرا بخواهی، آن‌ را به تو خواهم داد.»


در موقع نوشیدن شراب، پادشاه دوباره از اِستر پرسید: «اِستر ملکه، بگو درخواست تو چیست؟ حتّی اگر نیمی از قلمرو پادشاهی مرا بخواهی، آن‌ را به تو خواهم داد.»


سپس پادشاه به اِستر ملکه گفت: «فقط در شهر شوش یهودیان پانصد نفر از جمله ده پسر هامان را کشته‌اند. معلوم نیست در سایر استان‌ها چند نفر را کشته‌اند. آیا درخواست دیگری هم داری؟ هرچه بخواهی به تو می‌دهم. حالا بگو که چه می‌خواهی تا به تو بدهم.»


و برایش سوگند یاد کرده گفت: «هرچه از من بخواهی، حتّی نصف مملکتم را به تو خواهم داد.»


«چه می‌خواهی برایت بکنم؟» جواب داد: «ای آقا، می‌خواهم بار دیگر بینا شوم.»


فرمانده دست او را گرفته به کناری کشید و محرمانه از او پرسید: «چه می‌خواهی بگویی؟»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ