مکاشفه 10:1 - کتاب مقدس به زبان بندری

¹ اُغایه یه فرشتۀ زور دار دگه ای اُمدی که اَ آسَمُن زیر شَهُند، اُ فرشته توو یه ابر پیچیده بودَه و رو سِری رنگین کمونَه. رویی مثه اَفتُو هَستَه و پائُوش مثه ستونوی آتِشَه،

هزارۀ نو

¹ آنگاه دیدم فرشتۀ نیرومند دیگری از آسمان فرود می‌آمد که ردایی از ابر در بر داشت و رنگین‌کمانی بر فراز سر. چهره‌اش مانند خورشید بود و پاهایش چون ستونهای آتش.

Persian Old Version

¹ و دیدم فرشته زورآور دیگری را که ازآسمان نازل میشود که ابری دربر دارد، و قوس قزحی بر سرش و چهرهاش مثل آفتاب وپایهایش مثل ستونهای آتش.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹ سپس فرشتهٔ نیرومند دیگری را دیدم که از آسمان پایین می‌آمد. گرداگرد او را ابر فرا گرفته بود و بر فراز سرش رنگین کمانی قرار داشت. صورتش نیز همچون خورشید می‌درخشید و پاهایش مانند ستونهای آتش بود.

مژده برای عصر جدید

¹ آنگاه فرشتهٔ پر قدرت دیگری را كه از آسمان پایین می‌آمد، دیدم. او با ابری پوشیده شده بود و رنگین‌كمانی به دور سرش بود. چهره‌اش مانند خورشید می‌درخشید و ساق پاهایش مثل ستونهای آتش بود.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹ آنگاه فرشتۀ پُرقدرت دیگری را که از آسمان پایین می‌آمد، دیدم. او با ابری پوشیده شده بود و رنگین‌کمانی به دور سرش بود. چهره‌اش مانند خورشید می‌درخشید و پای‌هایش مثل ستون‌های آتش بود.

مکاشفه 10:1 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

مَتّی 17:2

اُجا جلوِ چِهمِ اُشُ، شِکل عیسی عوض بو: رویی مثه اَفتُو شَدِرخشی و جِمه‌اَش مثه نور، سفید بو.

لوقا 21:27

اُغایه اُشُ به پُس انسان اَگینِن که وا کُدرَت و جلالی گَپ اَ داخل یه ابر اَتات.

اعمال رسولان 26:13

ای پادشاه، سر ظهرَ، که توو راه یه نوری اُمدی که اَ آسَمُنَ. اُ نور روشنتِه اَ اَفتُوَ و دور مه و همسِنگارُم دِرَخشی.

مکاشفه 1:7

بیگینی، اُ، وا ابرُ اَتات، هر چِهمی به اُ اَگینه، حتی چِهم اُشُویی که نیزه ای شُزَه؛ و همۀ طِیفه ئُوی زمین وا خاطر اُ عزاداری اَکُنِن. بله، ایطو اِبو. آمین.

مکاشفه 18:1

بعد اَ ایی، فرشتهٔ دگه ای اُمدی که اَ آسَمُن زیر شَهُند. اُ اقتدار گِپی ایشَستَه و زمین وا جلال اُ روشن بو.

مکاشفه 18:21

اُغایه یه فرشته زور دار، سنگی مثه سنگ هاشِ گَپ ایسِی و توو دیریا ایکردُند، ایگو: «بابِل، اُ شهر گَپ هم، همیطوکا وا خشونت وا زیر کَردوندَه اِبو، و دگه هیچ نِشُنی ازش پیدا نابو.

مکاشفه 20:1

بعد به یه فرشته‌ای اُمدی که اَ آسَمُن زیر اَتات، و کِلیل چاه هاویه و یه زنجیل گِپی توو دَسِشِن.

مکاشفه 4:3

اُ کِ رو تخت نِشتَه، ظاهری مثه سنگ یَشم و عَکیک و رنگین‌کمونی دور تا دور تخت هَستَه که ظاهری مثه زُمُرّدَه.

مکاشفه 5:2

و یه فرشته زور داری اُمدی که وا یه صدای بلند اعلام شَکِه: «کِن که لایِکِ واز کِردِن طومار و اِشکَختِنِ مُهرِ لاکُش بَشِت؟»

مکاشفه 8:13

بعد مِه نگاه اُمکه، و مِشنُت که یه عقاب همطو که میون آسَمُن پرواز شَکِه وا صدای بلند اَگِت: «وُی، وُی، وُی بِی اُشُویی که رو زمین زندگی اَکُنِن، چیزی نَمُندِن که سه تا فرشته دگه شیپورُ خو وا صدا در بیارِن.»