Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 48:19 - مژده برای عصر جدید

19 ای اهالی عَروعیر، در کنار جاده بایستید و منتظر باشید، از کسانی‌که در حال فرار هستند، بپرسید چه اتّفاقی افتاده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

19 بر کنارۀ راه بایست و نظاره کن، ای تو که در عَروعیر ساکنی. از مردی که می‌گریزد و زنی که فرار می‌کند، بپرس: ”چه شده است؟“

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

19 ای تو که در عروعیر ساکن هستی بهسر راه بایست ونگاه کن و از فراریان و ناجیان بپرس و بگو که چه شده است؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

19 ای اهالی عروعیر، بر سر راه بایستید و تماشا کنید و از فراریان و بازماندگان موآب بپرسید که چه اتفاقی افتاده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

19 ای اهالی عَروعیر، در کنار جاده منتظر بایستید، از کسانی‌ که در حال فرار هستند، بپرسید چه اتّفاقی افتاده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

19 ‌ای تو که در عَروعیر ساکن هستی، به‌ سر راه بایست و نگاه کن، و از فراریان و نجات‌یافتگان بپرس که ”که چه شده است؟“

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 48:19
10 Iomraidhean Croise  

آنها از اردن عبور کرده در عروعیر، در جنوب شهر که در وسط درّه‌ای در سرزمین جاد و در نزدیکی یعزیر است، چادر زدند.


مردان طایفهٔ جاد شهرهای دیبون، عطاروت، عروعیر، عطروت شوفان، یعزیر، یُجبهه، بیت نمره و بیت هاران را آباد کردند. همهٔ این شهرها دارای دیوار و طویله برای گوسفندها بودند.


از عروعیر که در کنار وادی ارنون است تا جلعاد، همهٔ شهرها را و همچنین شهری را که در میان درّه بود، تصرّف کردیم و هیچ شهری در برابر ما مقاومت نکرد؛ زیرا خداوند خدای ما، همه را در دستهای ما گذاشته بود.


یکی از آن دو، سیهون، پادشاه اموریان بود که در حشبون حکومت می‌کرد. قلمرو حکومت او شامل نیمی‌ از سرزمین جلعاد، یعنی عروعیر در کنار وادی ارنون و از وسط آن درّه تا وادی یبوق، که سرحد عمونیان بود.


مردم اسرائیل در این سرزمین مدّت سیصد سال زندگی کرده‌اند و در سرزمین حَشبون، عروعیر و روستاهای اطراف آنها و تا وادی ارنون، پراکنده بوده‌اند. چرا در این مدّت، ادّعای مالکیّت آن را نکردید؟


آن مرد به عیلی گفت: «من امروز از میدان جنگ گریخته به اینجا آمدم.» عیلی پرسید: «فرزندم، وضع جنگ چطور بود؟»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan