Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 39:4 - مژده برای عصر جدید

4 وقتی صدقیای پادشاه و سربازانش این وضع را دیدند، سعی کردند شبانه از شهر فرار کنند. آنها از راه باغچه‌های کاخ بیرون رفتند، و از راه دروازه‌ای که دو دیوار را به هم می‌پیوست، گذشتند و به طرف دشت اردن فرار کردند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

4 چون صِدِقیا پادشاه یهودا و تمامی سربازان این را دیدند، گریختند و در تاریکی شب از راه باغستان شاه، از دروازه‌ای که میان دو حصار بود، از شهر خارج شدند و به سوی عَرَبَه رفتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

4 وچون صدقیا پادشاه یهودا و تمامی مردان جنگی این را دیدند فرار کرده، به راه باغ شاه از دروازهای که در میان دو حصار بود در وقت شب از شهربیرون رفتند و (پادشاه ) به راه عربه رفت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

4 وقتی صدقیای پادشاه و لشکریانش دیدند که شهر سقوط کرده، شبانه از دروازه‌ای که بین دو دیوار پشت باغ کاخ سلطنتی بود، فرار کردند و به سوی درهٔ اردن رفتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

4 وقتی صِدِقیای پادشاه و سربازانش این وضع را دیدند، سعی کردند شبانه از شهر فرار کنند. آن‌ها از راه باغچه‌های کاخ بیرون رفتند، و از راه دروازه‌ای که دو دیوار را به هم می‌پیوست، گذشتند و به‌طرف دشت اُردن فرار کردند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

4 و چون صِدقیا پادشاه یهودا و تمامی مردان جنگی این را دیدند، فرار کرده، به راه باغستان شاه، از دروازه‌ای که در میان دو حصار بود، در وقت شب از شهر بیرون رفتند و پادشاه به راه عَرَبه رفت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 39:4
17 Iomraidhean Croise  

حزقیا با پشتکار به بازسازی قسمت‌های خراب شدهٔ دیوار شهر پرداخت و بُرجهایی بر آنها ساخت و خارج آن دیوار، دیوار دیگری هم ساخت و خاکریزهای شهر داوود را نیز مستحکم کرد و اسلحه‌ها و سپرهای فراوانی ساخت.


برای ذخیرهٔ آب، آب‌انباری در شهر ساختید که مازاد آب استخر قدیمی به آن جاری و نگهداری می‌شود. امّا شما به آن خدایی که همهٔ این چیزها را از زمانهای قدیم مُقدّر کرده بود، توجهی نکردید.


تمام رهبران شما در حال فرار، قبل از اینکه حتّی یک تیر از کمان رها کرده باشند، دستگیر و اسیر شدند.


آنگاه خدا به شهری که «قربانگاه خدا» نامیده شده، مصیبت خواهد رسانید. همه‌جا گریه و زاری خواهد بود و تمام شهر مثل قربانگاه خون‌آلود خواهد بود.


و صدقیای پادشاه قادر به فرار نخواهد بود و او را تحویل پادشاه بابل خواهند نمود و با او روبه‌رو می‌شود و با وی صحبت خواهد کرد.


صدقیا را به بابل خواهند برد و او در آنجا خواهد ماند تا من تصمیم بگیرم با او چگونه رفتار کنم. حتّی اگر او بخواهد با بابلی‌ها بجنگد، موفّق نخواهد شد. من خداوند چنین گفته‌ام.»


شاهزادهٔ ایشان نیز کوله‌بار خود را در تاریکی بر دوش خواهد نهاد و بیرون خواهد رفت و سوراخی در دیوار خواهد کند تا از آن بیرون برود و روی خود را خواهد پوشاند تا زمین را با چشمان خود نبیند.


برضد شما برمی‌خیزم و شما را به دست دشمن مغلوب می‌سازم و بدخواهانتان بر شما حکومت می‌کنند. شما آن‌قدر وحشت‌زده می‌شوید که بدون اینکه کسی شما را تعقیب کند، پا به فرار می‌گذارید.


«من شما را در تبعید چنان دچار وحشت خواهم ساخت که از صدای برگی که در اثر وزش باد حرکت می‌کند، هراسان شوید و مانند کسی‌که از ترس شمشیر می‌گریزد، پا به فرار بگذارید و بر زمین بیفتید


حتّی سریعترین کسان نمی‌توانند فرار کنند. قوّت و نیروی جنگجویان از بین می‌رود و قادر نخواهند بود که جان سالم بدربرند.


«خداوند دشمنانتان را بر شما پیروز خواهد کرد. شما از یک جهت به آنها حمله می‌کنید ولی از هفت جهت خواهید گریخت. همهٔ مردم روی زمین با دیدن آنچه بر شما واقع شده است، هراسان خواهند شد.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan