زَکریا 5:5 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁵ پس فرشته‌ای که با من صحبت می‌کرد، بیرون آمده، مرا گفت: «چشمان خود را برافراشته، ببین که این چیست که بیرون می‌رود؟»

هزارۀ نو

⁵ آنگاه فرشته‌ای که با من سخن می‌گفت، پیش آمده، گفت: «سر برافراز و ببین این چیست که بیرون می‌رود.»

Persian Old Version

⁵ پس فرشتهای که با من تکلم مینمود بیرون آمده، مرا گفت: «چشمان خود را برافراشته ببین که اینکه بیرون میرود چیست؟»

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁵ فرشته بار دیگر ظاهر شد و گفت: «بالا را نگاه کن. چیز دیگری در حال پرواز است.»

مژده برای عصر جدید

⁵ بعد فرشته‌ای که با من صحبت می‌کرد پیش آمد و به من گفت: «به بالا نگاه کن و بگو که چه می‌بینی.»

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁵ بعد فرشته‌ای که با من صحبت می‌کرد، پیش آمد و به من گفت: «به بالا نگاه کن و بگو که چه می‌بینی.»

زَکریا 5:5 Iomraidhean Croise

زَکریا 1:9

و گفتم: ”ای آقایم اینها چیستند؟“ و فرشته‌ای که با من صحبت می‌نمود، مرا گفت: ”من تو را نشان می‌دهم که اینها چیستند.“

زَکریا 4:5

و فرشته‌ای که با من صحبت می‌نمود، مرا جواب داد و گفت: «آیا نمی‌دانی که اینها چیست؟» گفتم: «نه، ‌ای آقایم.»

زَکریا 2:3

و اینک فرشته‌ای که با من صحبت می‌نمود، بیرون رفت و فرشته‌ای دیگر برای ملاقات او بیرون آمده،

زَکریا 1:19

و به فرشته‌ای که با من صحبت می‌کرد، گفتم: «اینها چیستند؟» او مرا گفت: «اینها شاخهایی می‌باشند که یهودا و اسرائیل و اورشلیم را پراکنده ساخته‌اند.»

زَکریا 1:14

پس فرشته‌ای که با من صحبت می‌کرد مرا گفت: ”ندا کرده بگو، یهوه صِبایوت چنین می‌گوید: من برای اورشلیم و صَهیون غیرت بزرگی داشتم.

حزقیال 8:5

او مرا گفت: «ای پسر انسان، چشمان خود را به سوی راه شمال برافراز!» و چون چشمان خود را به سوی راه شمال برافراشتم، اینک به طرف شمالی دروازه قربانگاه این تمثال غیرت در ورودی دروازه ظاهر شد.