روت 2:2 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده2 روت موآبی به نِعومی گفت: «مرا اجازه ده که به کشتزارها بروم و در عقب هر کسی که در نظرش التفات يابم، خوشهچينی نمايم.» نِعومی وی را گفت: «برو، ای دخترم.» Faic an caibideilهزارۀ نو2 روزی روتِ موآبی به نَعومی گفت: «رخصت ده تا به کشتزارها بروم و در پسِ هر کس که بر من نظر لطف افکَنَد، خوشهچینی کنم.» نَعومی پاسخ داد: «برو، دخترم.» Faic an caibideilPersian Old Version2 و روت موآبیه به نعومی گفت: «مرا اجازت ده که به کشتزارها بروم و در عقب هر کسیکه در نظرش التفات یابم خوشه چینی نمایم. او وی را گفت: «بروای دخترم.» Faic an caibideilکتاب مقدس، ترجمۀ معاصر2 روزی روت به نعومی گفت: «اجازه بده به کشتزارها بروم و در زمین کسی که به من اجازهٔ خوشهچینی بدهد خوشههایی را که بعد از درو باقی میماند، جمع کنم.» نعومی گفت: «بسیار خوب دخترم، برو.» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید2 یک روز روت به نعومی گفت: «من به مزارع اطراف میروم تا خوشههایی را که دروکنندگان جا میگذارند، جمع کنم. مطمئن هستم کسی را خواهم یافت که به من اجازه دهد با او کار کنم.» نعومی جواب داد: «برو، دخترم.» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳2 یک روز روت به نعومی گفت: «بگذار که به مزارع اطراف بروم و در عقب کسی که از روی لطف به من اجازه دهد، خوشه چینی نمایم.» نَعومی جواب داد: «برو، دخترم.» Faic an caibideil |