Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اعداد 23:3 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 و بَلعام به بالاق گفت: «نزد قربانی سوختنی خود بايست، تا من بروم؛ شايد خداوند برای ملاقات من بيايد. و هر چه او به من نشان دهد آن را به تو باز خواهم گفت.» پس به تلی برآمد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

3 بَلعام به بالاق گفت: «در کنار قربانی تمام‌سوزِ خود بایست تا من بروم؛ شاید خداوند به ملاقات من بیاید. آنگاه هرآنچه را که به من بنماید، به تو باز خواهم گفت.» پس بَلعام به فراز تلی برآمد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

3 و بلعام به بالاق گفت: «نزد قربانی سوختنی خود بایست، تا من بروم؛ شاید خداوند برای ملاقات من بیاید، وهرچه او به من نشان دهد آن را به تو باز خواهم گفت.» پس به تلی برآمد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3-4 بعد بلعام به بالاق گفت: «در اینجا در کنار قربانیهای سوختنی خود بایست تا من بروم و ببینم آیا خداوند به ملاقات من می‌آید یا نه. هر چه او به من بگوید به تو خواهم گفت.» پس بلعام به بالای تپه‌ای رفت و در آنجا خدا او را ملاقات نمود. بلعام به خدا گفت: «من هفت مذبح حاضر نموده و روی هر کدام یک گاو و یک قوچ قربانی کرده‌ام.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

3 بعد بلعام به بالاق گفت: «در کنار قربانی سوختنی خود بایست و من می‌روم تا ببینم که آیا خداوند به ملاقات من می‌آید، یا نه. هرچه که او به من بفرماید، تو را از آن آگاه می‌سازم.» پس بلعام تنها بالای تپّه‌ای رفت

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 بعد بَلعام به بالاق گفت: «در کنار قربانی سوختنی خود بمان و من می‌روم تا ببینم که آیا خداوند به ملاقات من می‌آید، یا نه. هرچه که او به من نشان بدهد، به تو خواهم گفت.» پس بَلعام تنها به بالای تپّه‌ای رفت

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اعداد 23:3
16 Iomraidhean Croise  

آنگاه، ابراهیم، چشمان خود را افراشته دید که اینک قوچی، در عقب وی، در بیشه‌ای به شاخهایش گرفتار شده. پس ابراهیم رفت و قوچ را گرفته، آن را در عوض پسر خود برای قربانی سوختنی گذرانید.


گفت: «اکنون پسر خود را، که یگانه توست و او را دوست می‌داری، یعنی اسحاق را بردار و به زمین موریا برو، و او را در آنجا، بر یکی از کوه‌هایی که به تو نشان می‌دهم، برای قربانی سوختنی بگذران.»


و نوح قربانگاهی برای خداوند بنا کرد و از هر چارپایان پاک و از هر پرنده پاک گرفته، قربانی‌های سوختنی بر قربانگاه گذرانید.


آنگاه يِترون، پدر زن موسی، قربانی سوختنی و قربانیها برای خدا گرفت، و هارون و تمامی مشايخ اسرائيل آمدند تا با پدر زن موسی به حضور خدا نان بخورند.


خداوند موسی را خواند و او را از خیمه اجتماع ندا کرده، گفت:


او در جواب گفت: «آيا نمی‌بايد مواظب باشم تا آنچه را که خداوند به دهانم گذارد، بگويم؟»


و او به بالاق گفت: «نزد قربانی سوختنی خود، اينجا بايست تا من در آنجا خداوند را ملاقات نمايم.»


و بالاق به نحوی که بَلعام گفته بود، به عمل آورد و بالاق و بلعام، گاوی و قوچی بر هر قربانگاه گذرانيدند.


بَلعام در جواب بالاق گفت: «آيا تو را نگفتم که هر ‌آنچه خداوند به من گويد، آن را بايد بکنم؟»


و خدا بَلعام را ملاقات کرد. و بَلعام او را گفت: «هفت قربانگاه برپا داشتم و گاوی و قوچی بر هر قربانگاه قربانی کردم.»


و چون بَلعام ديد که اسرائيل را برکت دادن به نظر خداوند پسند می‌آيد، مثل دفعه‌های پيش برای طلبيدن افسون نرفت، بلکه به سوی صحرا عازم شد.


پس ابلیس او را به کوهی بسیار بلند برد و همه ممالک جهان و جلال آنها را به او نشان داده،


و نخواستم که بَلعام را بشنوم، بنابراین شما را برکت همی داد. و شما را از دست او رهانيدم.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan