Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




نِحِمیا 2:12 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

12 و شبانگاهان به همراه چند نفری که همراه من بودند، برخاستم. به کسی نگفته بودم که خدایم در دل من چه نهاده بود که برای اورشلیم بکنم. چهارپایی به غیر از آن چهارپایی که بر آن سوار بودم، با من نبود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

12 شبانگاهان با تنی چند از مردانی که همراهم بودند، برخاستم. به کسی نگفته بودم که خدایم در دلم چه نهاده بود تا برای اورشلیم بکنم. چارپایی نیز جز آن که بر آن سوار بودم همراهم نبود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

12 و شبگاهان به اتفاق چند نفری که همراه من بودند، برخاستم و به کسی نگفته بودم که خدایم در دل من چه نهاده بود که برای اورشلیم بکنم؛ و چهارپایی به غیر از آن چهارپایی که بر آن سوار بودم با من نبود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

12 راجع به آنچه که خداوند در مورد اورشلیم در دل من گذاشته بود به کسی چیزی نگفتم. سپس نیمه شب برخاسته و با چند نفر از همراهانم بیرون رفتم. تنها حیوانی که با خود بردم الاغی بود که بر آن سوار بودم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

12 راجع به آنچه که خداوند در مورد اورشلیم در دل من گذاشته بود، به کسی چیزی نگفتم. سپس نیمه‌شب برخاسته با چند نفر از همراهانم بیرون رفتم. تنها حیوانی که با خود بردم، الاغی بود که بر آن سوار بودم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




نِحِمیا 2:12
20 Iomraidhean Croise  

متبارک باد یهوه خدای پدران ما که مانند این را در دل پادشاه نهاده است که خانه خداوند را که در اورشلیم است، زینت دهد.


پس به اورشلیم رسیدم و در آنجا سه روز ماندم.


پس شبگاهان از دروازه دره در مقابل چشمه اژدها تا دروازه خاکروبه بیرون رفتم و حصار اورشلیم را که خراب شده بود و دروازه‌هایش را که به آتش سوخته شده بود، ملاحظه نمودم.


برای صلح و امنیّت اورشلیم دعا کنید. آنانی که تو را دوست می‌دارند، خجسته‌‌حال خواهند شد.


به رضامندی خود بر صهیون نیکویی فرما و حصارهای اورشلیم را بنا نما.


مرد زیرک علم را مخفی می‌دارد، امّا دل احمقان حماقت را جار می‌زند.


وقتی برای دریدن و وقتی برای دوختن. وقتی برای سکوت و وقتی برای سخن گفتن.


اما خداوند می‌گوید: «این است عهدی که بعد از این روزها با خاندان اسرائیل خواهم بست. شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.


و عهد جاودانی با ایشان خواهم بست که از نیکویی نمودن به ایشان بر نخواهم گشت و ترس خود را در دل ایشان خواهم نهاد تا از من دوری نورزند.


بنابراین هر ‌که عاقل باشد، در آن زمان خاموش خواهد ماند، زیرا که زمان بد خواهد بود.


بر یار خود اعتماد مدار، و بر دوست خالص خویش توکل منما، و عنان دهان خود را از هم آغوش خود بکش.


«من شما را مانند گوسفندان در میان گرگان می‌فرستم؛ پس مثل مارها هوشیار و چون کبوتران ساده باشید.


پس یوسف شبانگاه برخاسته، طفل و مادر او را برداشته، به سوی مصر روانه شد


امّا شکر خدا را که غیرتی نظیر آنچه من نسبت به شما دارم، در دل تیطُس نهاد.


پس یوشَع تمامی شب از جِلجال کوچ کرده، به ناگاه به ايشان هجوم برد.


زیرا خدا در دل ایشان نهاده است که اراده او را به‌ جا آرند و همفکر شده، سلطنت خود را به وحش بدهند تا کلام خدا به انجام رسد.


پس جِدعون ده نفر از نوکران خود را برداشت و به نوعی که خداوند او را گفته بود، عمل نمود. اما چونکه از خاندان پدر خود و مردان شهر می‌ترسيد، اين کار را در روز نتوانست کرد. پس آن را در شب انجام داد.


پس الان در شب برخيز، تو و مردانی که همراه توست، و در صحرا کمين کنید.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan