Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




سوگنامه 1:1 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 چگونه شهری که پر از مردم بود، تک و تنها نشسته است! چگونه آنکه در میان قومها بزرگ بود، مثل بیوه‌زن شده است! چگونه آنکه در میان کشورها ملکه بود، خراجگذار گردیده است!

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

1 چگونه شهری که آکنده از مردمان بود، تنها نشسته است! چگونه آن که در میان قومها بزرگ بود، چون بیوه‌زنی گشته است! و آن که در میان ولایتها ملکه بود، به بیگاری گماشته شده است!

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

1 چگونه شهری که پر از مخلوق بود منفردنشسته است! چگونه آنکه در میان امت هابزرگ بود مثل بیوهزن شده است! چگونه آنکه درمیان کشورها ملکه بود خراجگذار گردیده است!

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 اورشلیم که زمانی شهری پرجمعیت بود اینک متروک شده است! شهری که در بین قومها محبوب بود اینک بیوه گشته است! او که ملکهٔ شهرها بود اکنون برده شده است!

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

1 اورشلیم که زمانی شهری پُر جمعیّت بود، اکنون متروک و تنها شده است! اورشلیم شهری که در جهان، عزّت و شکوهی داشت، حال بیوه گشته است. ملکهٔ شهرها بود و اکنون کنیز مردم شده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 چگونه تنها نشسته است اورشلیم، شهری که زمانی پُر از جمعیّت بود. چگونه او که محبوب تمام دنیا بود، چون بیوه‌زنی شده است! چطور ملکهٔ شهرها اکنون به کنیزی افتاده است!

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




سوگنامه 1:1
38 Iomraidhean Croise  

و سلیمان بر تمامی ممالک، از رود فرات تا زمین فلسطینیان و تا سرحد مصر سلطنت می‌نمود، این ممالک خراج آورده، سلیمان را در تمامی روزهای عمرش خدمت می‌کردند.


و فرعون نِکوه، او را در رِبله، در زمین حَمات، دربند نهاد تا در اورشلیم سلطنت ننماید و صد وزنه نقره و یک وزنه طلا بر سرزمین خراج گذارد.


و یِهویاقیم، آن نقره و طلا را به فرعون داد اما بر زمین مالیات گذاشت تا آن مبلغ را موافق فرمان فرعون بدهند و آن نقره و طلا را از اهل زمین، از هر کس موافق برآورد او به زور گرفت تا آن را به فرعون نکوه بدهد.


او بر تمامی پادشاهان از رود فرات تا سرزمین فلسطینیان و سرحد مصر حکمرانی می‌کرد.


و پادشاهان قوی در اورشلیم بوده‌اند که بر تمامی ماورای رود سلطنت می‌کردند و جزیه و باج و خراج به ایشان می‌دادند.


و بعضی گفتند که «نقره را به عوض مزرعه‌ها و تاکستانهای خود برای خراج پادشاه قرض گرفتیم.


و آن، محصول فراوان خود را برای پادشاهانی که به خاطر گناهان ما، بر ما مسلط ساخته‌ای می‌آورد و ایشان بر جسدهای ما و چهارپایان ما مطابق اراده خود حکمرانی می‌کنند و ما در شدت تنگی گرفتار هستیم.


که بدانجا قبایل برمی‌آیند، یعنی قبایل خداوند، تا شهادت باشد برای اسرائیل و تا نام یَهوْه را سپاس بخوانند.


‌ای زهره دختر صبح، چگونه از آسمان افتاده‌ای؟ ای که قومها را ذلیل می‌ساختی، چگونه به زمین افکنده شده‌ای؟


‌ای که پر از شورشها هستی، و ‌ای شهر پر غوغا و ‌ای قریه شادمان، کشتگانت کشته شمشیر نیستند و در جنگ هلاک نشده‌اند.


و دروازه‌های وی شیون و ماتم خواهند کرد، و او متروک بر خاک خواهد نشست.


و تو در دل خود خواهی گفت: ”کیست که اینها را برایم زاده است و حال آنکه من بی‌اولاد و نازاد و جلای وطن و طرد شده می‌بودم؟ پس کیست که اینها را پرورش داد؟ اینک من به تنهایی ترک شده بودم، پس اینها کجا بودند؟“»


خداوند یهوه گوش مرا گشود و سرکشی نکردم و از آن روی برنگردانیدم.


‌ای اورشلیم، خود را از غبار بتکان، و برخاسته، بنشین! ‌ای دختر صَهیون که اسیر شده‌ای، بندهای گردن خود را بگشا!


چه زیبا است بر کوه‌ها پایهای مبّشر که سلامتی را ندا می‌کند و به خیرات مژده می‌دهد و نجات را ندا می‌کند و به صَهیون می‌گوید که: «خدای تو سلطنت می‌نماید.»


مترس، زیرا که خجل نخواهی شد. و پریشان مشو، زیرا که رسوا نخواهی گردید. چونکه خجالت جوانی خویش را فراموش خواهی کرد و ننگ بیوه​گی خود را دیگر به یاد نخواهی آورد.


زیرا خداوند چنین می‌گوید: «به جهت یعقوب به شادمانی بخوانید و به جهت سرآمدِ قومها آواز شادی دهید. اعلام نمایید و بستایید و بگویید: ”ای خداوند، قوم خود، باقیماندگان اسرائیل را نجات بده!


جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان برای ایشان و کسان ایشان قسم خورده، گفت: «از خدمت نمودن به کَلدانیان مترسید. در سرزمین ساکن شوید و پادشاه بابل را خدمت نمایید و برای شما نیکو خواهد شد.


و به اِرمیای نبی گفتند: «تمنا اینکه التماس ما نزد تو پذیرفته شود و به جهت ما و به جهت تمامی این باقیماندگان نزد یهوه خدای خود دعا کنی، زیرا که ما از آن قوم بزرگ اندکی باقی‌ مانده‌ایم، چنانکه چشمانت می‌بیند.


«یهوه صِبایوت خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: شما تمامی بلایی را که من بر اورشلیم و تمامی شهرهای یهودا وارد آوردم، دیدید که اینک امروز خراب شده است و ساکنی در آنها نیست.


بنابراین خشم و غضب من ریخت و بر شهرهای یهودا و کوچه‌های اورشلیم شعله‌ور گردید که آنها مثل امروز خراب و ویران گردیده است.


چگونه پُتکی که تمام جهان کوبیده خُرد و شکسته شده است! بابل در میان قومها چگونه مایه وحشت گردیده است.


اورشلیم را به توده‌ها و مسکن شغالها تبدیل می‌کنم و شهرهای یهودا را ویران و متروک خواهم ساخت.»


دوستداران خویش را خواندم، اما ایشان مرا فریب دادند. کاهنان و مشایخ من که خوراک می‌جستند، تا جان خود را تازه کنند، در شهر جان دادند.


چگونه خداوند در غضب خود دختر صَهیون را به ظلمت پوشانیده و جلال اسرائیل را از آسمان به زمین افکنده است. و کرسی زیر پای خویش را در روز خشم خود به یاد نیاورده است.


مشایخ دختر صَهیون بر زمین نشسته، خاموش می‌باشند، و خاک بر سر افشانده، پلاس می‌پوشند. و دوشیزگان اورشلیم سر خود را به سوی زمین می‌افکنند.


چگونه طلا از برق افتاده، و زر خالص رنگ و رو از دست داده است؟ سنگهای مقدس به‌ سر هر کوچه ریخته شده است.


تاج از سر ما افتاد؛ وای بر ما، زیرا که گناه کردیم.


و تمامی حاکمان دریا از تختهای خود فرود آیند. و رداهای خود را از خود بیرون کرده، جامه‌های قلابدوزی خویش را از تن به در کنند. و ترسها را پوشیده، بر زمین بنشینند و هر دم لرزیده، درباره تو به حیرت افتند.


«ای پسر انسان، چونکه صور درباره اورشلیم می‌گوید ”هه، دروازه قومها شکسته شد و حال به من منتقل گردیده است. و حال که او ویران گردید، من کامیاب خواهم شد.


خداوند یهوه چنین می‌گوید: «من این اورشلیم را در میان قومها قرار دادم و مملکتها را به هر طرف آن.


شهرهای شما را خراب خواهم ساخت، و مکانهای مقدس شما را ویران خواهم کرد، و بوی عطرهای خوشبوی شما را نخواهم بویید.


شما را در میان ملتها پراکنده خواهم ساخت، و شمشیر را در پی شما خواهم کشید، و زمین شما متروک و شهرهای شما ویرانه خواهد شد.


این است شهر فرحناک که در اطمینان ساکن می‌بود، و در دل خود می‌گفت: «من هستم و جز من، دیگری نیست!» حال، چگونه ویران شده است! خوابگاه حیوانات گردیده است! هر ‌که از آن عبور کند، بر آن آه کشیده، مشت خود را خواهد جنبانید!


به اندازه‌ای که خود را تمجید کرد و عیاشی نمود، به آنقدر عذاب و ماتم به او دهید، زیرا که در دل خود می‌گوید: 'به مقام ملکه نشسته‌ام و بیوه نیستم و هرگز روی ماتم را نخواهم دید.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan