Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 8:22 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

22 آیا بلسان در جِلعاد نیست؟ و طبیبی در آن پیدا نمی‌شود؟ پس دختر قوم من چرا شفا نیافته است؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

22 آیا بَلَسان در جِلعاد نیست؟ آیا طبیبی در آن یافت نمی‌شود؟ پس چرا قوم عزیز من سلامت خود را باز نیافته است؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

22 آیا بلسان در جلعاد نیست و طبیبی در آن نی؟ پس دختر قوم من چرا شفانیافته است؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

22 آیا در جلعاد دارویی نیست؟ آیا در آنجا طبیبی پیدا نمی‌شود؟ پس چرا قوم من شفا نمی‌یابد؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

22 آیا مرهمی در جلعاد پیدا نمی‌شود؟ و آیا طبیبی در آن نیست؟ پس چرا قوم من درمان نشده است؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

22 آیا مرهمی در جِلعاد پیدا نمی‌شود؟ و آیا طبیبی در آن نیست؟ پس چرا قوم من درمان نشده است؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 8:22
17 Iomraidhean Croise  

پس برای غذا خوردن نشستند و چشمان خود را باز کرده، دیدند که ناگاه قافله اسماعیلیان از جلعاد می‌رسد و شتران ایشان کتیرا و بَلسان و لادن بار دارند و می‌روند تا آنها را به مصر ببرند.


پس پدر ایشان اسرائیل، به ایشان گفت: «اگر چنین است، پس این را بکنید. از ثمرات نیکوی این زمین در ظروف خود بردارید و پیشکشی برای آن مرد ببرید، قدری بلسان و قدری عسل و کتیرا و مُر و پسته و بادام.


آیا یهودا را به تمامی ترک کرده‌ای؟ و آیا جانت صَهیون را منفور داشته است؟ چرا ما را چنان زده‌ای که برای ما هیچ علاجی نیست؟ برای صلح و سلامتی انتظار کشیدیم، اما هیچ خیری نیامد، و برای زمان شفا، و اینک وحشت پدید آمد.


«زیرا خداوند درباره خاندان پادشاه یهودا چنین می‌گوید: ”اگر چه تو نزد من جِلعاد و قله لبنان می‌باشی، لیکن من تو را به بیابان و شهرهای متروک تبدیل خواهم ساخت.


‌ای دختر باکره مصر، به جِلعاد برآی و بلسان بگیر. درمانهای زیاد را بی‌جهت به ‌کار می‌بری؛ برای تو علاج نیست.


بابل به ناگهان افتاده و در هم شکسته شده است؛ برای آن شیون نمایید. بلسان به جهت جراحت آن بگیرید که شاید شفا یابد.


مثل چشمه‌ای که آب خود را می‌جوشاند، همچنان او شرارت خویش را می‌جوشاند. ظلم و تاراج در درونش شنیده می‌شود، و بیماریها و زخمهایش دایم در نظر من است.


کاش که سر من آب می‌بود و چشمانم چشمه اشک. تا روز و شب برای کشتگان دختر قوم خود گریه می‌کردم.


اورشلیم را به توده‌ها و مسکن شغالها تبدیل می‌کنم و شهرهای یهودا را ویران و متروک خواهم ساخت.»


برای تو چه شهادت توانم آورد و تو را به چه چیز تشبیه توانم نمود، ‌ای دختر اورشلیم؟ و چه چیز را به تو مانند کنم، تو را‌ ای دختر باکره دختر صَهیون؟ زیرا که ویرانی تو مثل دریا بزرگ است و کیست که تو را شفا تواند داد؟


یهودا و سرزمین اسرائیل سوداگران تو بودند، گندم مینّیت و حلوا و عسل و روغن و بلسان به عوض کالای تو می‌دادند.


و پسران رئوبین و پسران جاد را احشام بی‌نهايت بسيار و زیاد بود، پس چون زمين يَعزير و زمين جلعاد را ديدند که اينک اين مکان، مکان احشام است.


ناگاه زنی که مدت دوازده سال به خونریزی مبتلا بود و تمام دارایی خود را صرف طبیبان نموده و هیچ‌‌کس نمی‌توانست او را شفا دهد،


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan