Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 41:2 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 و اسماعیل پسر نِتَنیا و آن ده نفر که همراهش بودند برخاسته، جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان را به شمشیر زدند و او را که پادشاه بابل به حکومت سرزمین گماشته بود، کشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

2 اسماعیل پسر نِتَنیا و آن ده که همراهش بودند، برخاستند و جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان را که پادشاه بابِل به فرمانداری آن دیار برگماشته بود، به ضرب شمشیر به قتل رساندند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

2 و اسماعیل بن نتنیا وآن ده نفر که همراهش بودند برخاسته، جدلیا ابن اخیقام بن شافان را به شمشیر زدند و او را که پادشاه بابل به حکومت زمین نصب کرده بودکشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 ناگهان اسماعیل و همراهانش، شمشیرهایشان را کشیدند و بر جدلیا که پادشاه بابِل او را فرماندار ساخته بود، حمله‌ور شده، او را کشتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

2 اسماعیل و ده مرد همراه او شمشیرهای خود را کشیدند و جدلیا را کشتند؛ زیرا پادشاه بابل او را به فرمانداری یهودا برگزیده بود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 اسماعیل پسر نِتَنیا و ده مرد همراه او شمشیرهای خود را کشیدند و جِدَلیا را کشتند، زیرا پادشاه بابِل او را به فرمانداری یهودا برگزیده بود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 41:2
12 Iomraidhean Croise  

و چون ابنير به حِبرون برگشت، يوآب او را در ميان دروازه به کنار کشيد تا با او به تنهایی سخن گويد. در آنجا به خاطر خون برادرش عَسائيل ضربتی به شکم او زد که مرد.


اما در ماه هفتم واقع شد که اسماعیل پسر نَتَّنیا پسر اِلیشَمَع که از نسل پادشاه بود، به همراه ده نفر آمدند و جِدَلیا را زدند که بمرد و یهودیان و کَلدانیان را نیز که با او در مِصفه بودند، کشتند.


و به عوض نیکویی به من بدی کرده‌اند و به عوض محبّت، دشمنی نموده.


و آن دوست خالص من که بر او اعتماد می‌داشتم که نان مرا نیز می‌خورد، پاشنه خود را بر من بلند کرد.


و او را گفتند: «آیا هیچ می‌دانی که بَعَلیس پادشاه عَمّونیان، اسماعیل پسر نِتَنیا را فرستاده است تا تو را بکشد؟» اما جِدَلیا پسر اَخیقام ایشان را باور نکرد.


اما جِدَلیا پسر اَخیقام به یوحانان پسر قاریَح گفت: «این کار را مکن، زیرا که درباره اسماعیل دروغ می‌گویی.»


اما اگر می‌مانی، نزد جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان که پادشاه بابل او را بر شهرهای یهودا گماشته است، برگرد و نزد او در میان قوم ساکن شو، یا هر جایی که می‌خواهی بروی، برو.» پس رئیس جلادان او را توشه راه و هدیه داد و رهایش نمود.


و چون تمامی سرداران لشکر که در صحرا بودند و مردان ایشان شنیدند که پادشاه بابل جِدَلیا پسر اَخیقام را بر سرزمین گماشته و مردان و زنان و کودکان و فقیران سرزمین را که به بابل برده نشده بودند، به او سپرده است،


آنگاه ایشان نزد جِدَلیا به مِصفه آمدند؛ یعنی اسماعیل پسر نِتَنیا و یوحانان و یوناتان پسران قاریَح و سرایا پسر تَنحومِت و پسران عیفای نِطوفاتی و یِزَنیا پسر مَعکاتی، ایشان و مردانشان.


اسماعیل تمامی یهودیانی را که همراه او یعنی با جِدَلیا در مِصفه بودند و کلدانیانی را که در آنجا یافت شدند و مردان جنگی را کشت.


دربارهٔ تمامی شما نمی‌گویم؛ من آنانی را که برگزیده‌ام می‌شناسم، لیکن تا کتاب تمام شود 'آنکه با من نان می‌خورد، پاشنه خود را بر من بلند کرده است.'


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan