Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 40:15 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

15 پس یوحانان پسر قاریَح جِدَلیا را در مِصفه مخفیانه خطاب کرده، گفت: «اجازه بده که بروم و اسماعیل پسر نِتَنیا را بکشم و کسی آگاه نخواهد شد. چرا او تو را بکشد و تمامی یهودیانی که نزد تو گرد آمده‌اند، پراکنده شوند و بقیه یهودیان تلف گردند؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

15 آنگاه یوحانان پسر قاریَح، پنهانی در مِصفَه به جِدَلیا گفت: «تمنا اینکه اجازه دهی تا بروم و اسماعیل پسر نِتَنیا را بکُشم، و کسی آگاه نخواهد شد. چرا او جان تو را بستاند و مردمان یهودا که جملگی نزد تو گرد آمده‌اند، پراکنده شوند و باقیماندگانِ یهودا نابود گردند؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

15 پس یوحانان بن قاریح جدلیا را در مصفه خفیه خطاب کرده، گفت: «اذن بده که بروم و اسماعیل بن نتنیا رابکشم و کسی آگاه نخواهد شد. چرا او تو رابکشد و جمیع یهودیانی که نزد تو فراهم آمده اندپراکنده شوند و بقیه یهودیان تلف گردند؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

15 یوحانان در مصفه محرمانه به جدلیا گفت: «اجازه بده که بروم و اسماعیل را بکشم. هیچ‌کس هم از ماجرا باخبر نخواهد شد. چرا بگذاریم او تو را بکشد؟ هیچ فکر کرده‌ای در آن صورت بر سر یهودیانی که به اینجا بازگشته‌اند، چه خواهد آمد؟ همه پراکنده خواهند شد و از بین خواهند رفت.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

15 آنگاه یوحانان در خفا به او گفت: «بگذار من بروم و اسماعیل را بکشم، و هیچ‌کس نخواهد فهمید که چه کسی این کار را کرده است. چرا او تو را بکشد؟ این کار باعث می‌شود، تمام یهودیانی که دور تو جمع شده‌اند، پراکنده شوند و مصیبتی برای تمام کسانی‌که در یهودا باقی مانده‌اند به وجود آورد.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

15 آنگاه یوحانان پسر قاریَح در مِصفَحه مخفیانه به او گفت: «بگذار من بروم و اسماعیل پسر نِتَنیا را بکُشم، و هیچ‌کس نخواهد فهمید که چه کسی این کار را کرده است. چرا او تو را بکُشد؟ این کار باعث می‌شود تمام یهودیانی که دور تو جمع شده‌اند، پراکنده و برای تمام کسانی‌ که در یهودا باقی مانده‌اند، مصیبتی به‌وجود آورند.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 40:15
10 Iomraidhean Croise  

اما قوم گفتند: «تو همراه ما نخواهی آمد، زيرا اگر ما فرار کنيم، درباره ما فکر نخواهند کرد و اگر نصف ما بميريم، برای ما فکر نخواهند کرد. و حال تو مثل ده هزار نفر ما هستی. پس الان بهتر اين است که به ما از شهر کمک رسانی.»


اما اَبيشای پسر صِرويه داوود را کمک کرده، آن فلسطينی را زد و کشت. آنگاه کسان داوود قسم خورده، به او گفتند: «بار ديگر همراه ما به جنگ نخواهی آمد، مبادا چراغ اسرائيل را خاموش گرداني.»


اگر اهل خیمه من نمی گفتند: ”کیست که از گوشت او سیر نشده باشد؟“


آنگاه ایشان نزد جِدَلیا به مِصفه آمدند؛ یعنی اسماعیل پسر نِتَنیا و یوحانان و یوناتان پسران قاریَح و سرایا پسر تَنحومِت و پسران عیفای نِطوفاتی و یِزَنیا پسر مَعکاتی، ایشان و مردانشان.


و به اِرمیای نبی گفتند: «تمنا اینکه التماس ما نزد تو پذیرفته شود و به جهت ما و به جهت تمامی این باقیماندگان نزد یهوه خدای خود دعا کنی، زیرا که ما از آن قوم بزرگ اندکی باقی‌ مانده‌ایم، چنانکه چشمانت می‌بیند.


و فکر نمی‌کنید که برای ما مفید است که یک شخص در راه قوم بمیرد و تمامی قوم هلاک نگردند.»


و کسان داوود وی را گفتند: «این هم آن روزی که خداوند به تو وعده داده است که به یقین دشمن تو را به‌ دستت تسليم خواهم نمود تا هر‌ چه در نظرت پسند آيد به او عمل نمايي.» و داوود برخاسته، دامن ردای شائول را آهسته بريد.


و اَبيشای به داوود گفت: «امروز خدا، دشمن تو را به‌ دستت تسليم نموده. پس الان اجازه بده تا او را با نيزه به يک ضربه به زمين بدوزم و او را دوباره نخواهم زد.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan