Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 38:7 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

7 و چون عِبِدمِلِک حَبَشی که یکی از خواجه‌سرایان و در خانه پادشاه بود، شنید که اِرمیا را به آب‌انبار انداختند. و پادشاه به دروازه بنیامین به قضاوت نشسته بود،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

7 و اما عِبِدمِلِکِ حَبَشی که یکی از خواجه‌سرایان کاخ سلطنتی بود، شنید که اِرمیا را به آب‌انبار افکنده‌اند. پس چون پادشاه نزد دروازۀ بنیامین به قضاوت نشسته بود،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

7 و چون عبدملک حبشی که یکی از خواجهسرایان و درخانه پادشاه بود شنید که ارمیا را به سیاه چال انداختند (و به دروازه بنیامین نشسته بود)،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

7-8 عبدملک حبشی که خواجه سرا و از مقامات مهم دربار بود، شنید که مرا به سیاهچال انداخته‌اند. پس با عجله خود را به دروازهٔ بنیامین رساند، و به پادشاه که در آنجا مردم را به حضور می‌پذیرفت گفت:

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

7 عبدمَلک حبشی یکی از خواجه سرانی که در کاخ سلطنتی خدمت می‌کرد، شنید که مرا در چاه انداخته‌اند. در آن زمان پادشاه در دروازهٔ بنیامین به شکایات مردم رسیدگی می‌کرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

7 عِبدمِلِک حَبشی یکی از خواجه‌سرایانی که در کاخ سلطنتی خدمت می‌کرد، شنید که مرا در چاه انداخته‌اند. در آن زمان پادشاه در دروازۀ بنیامین به شکایات مردم رسیدگی می‌کرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 38:7
22 Iomraidhean Croise  

و یِهویاکین را به بابل برد و مادر پادشاه و زنان پادشاه و خواجه‌سرایانش و بزرگان زمین را اسیر ساخت و ایشان را از اورشلیم به بابل برد.


سروران از مصر خواهند آمد و حبشه دستهای خود را نزد خدا به زودی دراز خواهد کرد.


مردان خونریز از مرد کامل نفرت دارند، امّا راستان سلامتی جان او را طالبند.


پس غریبی که با خداوند ملحق شده باشد، صحبت نکند و نگوید که «خداوند مرا از قوم خود جدا نموده است»، و خواجه هم نگوید که «اینک من درخت خشک هستم.»


آیا حَبَشی، پوست خود را تبدیل تواند نمود؟ یا پلنگ، خالهای خویش را؟ آنگاه شما نیز که به بدی کردن خو گرفته‌اید، نیکویی توانید کرد؟


پس فَشحور اِرمیای نبی را زده، او را در کُنده‌ای که نزد دروازه بالایی بنیامین که نزد خانه خداوند بود، گذاشت.


آنگاه سران و تمامی قوم به کاهنان و انبیا گفتند که «این مرد سزاوار مرگ نیست، زیرا به اسم یهوه خدای ما به ما سخن گفته است.»


بعد از آنکه یِکُنیای پادشاه و ملکه و خواجه‌سرایان و سروران یهودا و اورشلیم و صنعتگران و آهنگران از اورشلیم بیرون رفته بودند.


یعنی سروران یهودا و سروران اورشلیم و خواجه‌سرایان و کاهنان و تمامی قوم سرزمین را که از میان پاره‌های گوساله گذر نمودند.


و چون به دروازه بنیامین رسید، رئیس کشیکچیان به نام یِرئیا پسر شِلِمیا پسر حَنَنیا در آنجا بود و او اِرمیای نبی را گرفته، گفت: «نزد کلدانیان می‌روی؟»


آنگاه عِبِدمِلِک از خانه پادشاه بیرون آمد و به پادشاه عرض کرده، گفت:


ایشان از آنانی که در محکمه حکم می‌کنند، نفرت دارند و راستگویان را نیز!


و تمامی زمین از جِبَع تا رِمّون که به طرف جنوب اورشلیم است، همچون عَرَبه به دست تبدیل خواهد شد و اورشلیم برقرار شده، در مکان خود از دروازه بنیامین تا جای دروازه اول و تا دروازه گوشه و از برج حَنَنئیل تا حوض‌های شرابگیری پادشاه مسکون خواهد شد.


بنابراین اولین، آخرین و آخرین، اولین خواهند شد. زیرا خوانده‌شدگان بسیارند و برگزیدگان کم.» (متّی 20‏:17‏-19 ؛ مَرقُس 10‏:32‏-34؛ لوقا 18‏:31‏-33)


پدر و مادرش او را گرفته، نزد مشايخ شهرش به دروازه محله‌اش بياورند.


و او به يکی از اين شهرها فرار کرده، و به ورودی دروازه شهر ايستاده، به گوش مشايخ شهر ماجرای خود را بيان کند، و ايشان او را نزد خود به شهر آورده مکانی به او بدهند تا با ايشان ساکن شود.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan