Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 2:6 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

6 و نگفتند: ”یهوه کجا است که ما را از زمین مصر برآورد و ما را در بیابان و زمین ویران و پر از گودالها و زمین خشک و سایه مرگ و زمینی که کسی از آن گذر نکند و آدمی در آن ساکن نشود، رهبری نمود؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

6 نگفتند: ”خداوند کجاست، که ما را از سرزمین مصر برآورد و در صحرا رهبری‌مان کرد، در سرزمین بیابانها و حفره‌ها، در زمین خشک و تاریکی غلیظ، زمینی که کسی از آن گذر نمی‌کرد، و انسانی در آن نمی‌زیست؟“

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

6 و نگفتند: یهوه کجا است که ما رااز زمین مصر برآورد و ما را در بیابان و زمین ویران و پر از حفرهها و زمین خشک و سایه موت وزمینی که کسی از آن گذر نکند و آدمی در آن ساکن نشود رهبری نمود؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

6 گویا فراموش کردند که این من بودم که ایشان را از مصر نجات داده، در بیابانهای خشک و سوزان هدایت کردم، و از سرزمینهای خطرناک پر از گودال و از شوره‌زارهای مرگبار عبور دادم از مکانهای غیرمسکونی که حتی کسی از آنها عبور نمی‌کند

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

6 آنها به من بی‌اعتنایی کردند، گرچه من ‌آنها را از مصر نجات دادم و آنها را در بیابان و چاله‌های شنی، سرزمینی خشک و خطرناک، جایی که کسی در آن زندگی نمی‌کند و حتّی هیچ‌کس از آنجا گذر نیز نخواهد کرد، رهبری کردم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

6 آن‌ها به من بی‌اعتنایی کردند، گرچه من ‌آن‌ها را از مصر نجات دادم و آن‌ها را در بیابان و چاله‌های شنی، سرزمینی خشک و خطرناک، جایی که کسی در آن زندگی نمی‌کند و حتّی هیچ‌کس از آنجا گذر نیز نخواهد کرد، رهبری کردم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 2:6
26 Iomraidhean Croise  

پس ردای ایلیا را که از او افتاده بود، گرفت و آب را زده، گفت: «یهوه خدای ایلیا کجاست؟» و چون او نیز آب را زد، آب به این طرف و آن طرف شکافته شد و اِلیشَع عبور نمود.


تاریکی و سایه موت، آن را به تصرف آورند. ابر بر آن ساکن شود. سیاهی روزش آن را بترساند.


و کسی نمی‌گوید که ”خدای آفریننده من کجا است که شبانگاه سرودها می‌بخشد؟


چون در دره سایه مرگ نیز راه روم، از بدی نخواهم ترسید، زیرا تو با من هستی. عصا و چوب دستی تو، مرا تسلّی خواهد داد.


درباره روزهای قدیم تفکّر کرده‌ام. درباره سالهای دور گذشته‌های دور.


«من هستم يهوه، خدای تو، که تو را از سرزمين مصر و از خانه بندگی بيرون آوردم.


او در همه تنگیهای ایشان به تنگ آورده شد و فرشته حضور وی ایشان را نجات داد. در محبت و حلم خود ایشان را فدیه داد و در تمامی روزهای قدیم، متحمل ایشان شده، ایشان را برداشت.


و کسی نیست که اسم تو را بخواند یا خویشتن را برانگیزد تا به تو بچسبد، زیرا که روی خود را از ما پوشیده‌ای و ما را به ‌سبب گناهان ما گداخته‌ای.


برای یهوه خدای خود جلال را توصیف نمایید، قبل از آنکه تاریکی را پدید آورد و پایهای شما بر کوه‌های ظلمت بلغزد. و چون منتظر نور باشید، آن را به سایه مرگ تبدیل ساخته، به ظلمت غلیظ تبدیل نماید.


«برو و به گوش اورشلیم ندا کرده، بگو، خداوند چنین می‌گوید: غیرت دوران جوانی‌ات را عشق دوران نامزدی‌ات را، حینی که از پی من در بیابان و در زمین بایر می‌آمدی، به‌ خاطر می‌آورم.


کاهنان نگفتند: ”یهوه کجاست؟“ و عالمان شریعت مرا نشناختند و شبانان بر من عاصی شدند و انبیا برای بَعَل نبوت کرده، در پی چیزهای بی‌فایده رفتند.


خداوند را انکار نموده، می‌گویند که ”او نیست، بلا به ما نخواهد رسید، و روی شمشیر و قحطی را نخواهیم دید.


اگر‌چه بگویند: «قسم به حیات یهوه،» لیکن به دروغ قسم می‌خورند.


شهرهایش مایه دهشت گشته، به زمین خشک و بیابان تبدیل شده. زمینی که هیچ انسانی در آن ساکن نشود، و کسی از آن عبور نکند.


و خداوند اسرائیل را به دست نبی از مصر برآورد و به ‌دست نبی او را محفوظ داشت.


اما من از سرزمین مصر، یهوه خدای تو هستم، و غیر از من خدای دیگر را نمی‌شناسی، و سوای من نجات‌دهنده‌ای نیست.


و من شما را از سرزمین مصر برآورده، چهل سال در بیابان گردش دادم تا سرزمین اَموریان را به تصرف آورید.


قومی که در ظلمت ساکن بودند، نوری عظیم دیدند و بر نشینندگان دیار مرگ و سایه آن نوری تابید.»


پس از حوريب کوچ کرده، از تمامی اين بيابان بزرگ و ترسناک که شما ديديد، به راه کوهستان اَموريان رفتيم، چنانکه يهوه خدای ما به ما امر فرمود و به قادش بِرنيع رسيديم.


او را در زمين ويران يافت. و در بيابان خراب و هولناک. او را احاطه کرده، منظور داشت. و او را مثل مردمک چشم خود محافظت نمود.


به یاد آور تمامی راه را که يهوه خدايت، تو را اين چهل سال در بيابان رهبری نمود، تا تو را خوار و زبون ساخته، بيازمايد و آنچه را که در دل تو است بداند، که آيا اوامر او را نگاه خواهی داشت، يا نه.


جِدعون او را گفت: «آه‌، ای سرورم، اگر يهوه با ماست، پس چرا اين همه بر ما واقع شده است؟ کجاست تمامی اعمال عجيب او که پدران ما برای ما ذکر کرده، و گفته‌اند که ”آيا خداوند ما را از مصر بيرون نياورد؟“ ليکن الان خداوند ما را ترک کرده، و به ‌دست مِديان تسليم نموده است.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan