Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 14:3 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 و شریفان ایشان خادمان خود را برای آب می‌فرستند؛ نزد آب‌انبارها می‌روند و آب نمی‌یابند و با ظرفهای خالی برگشته، خجل و رسوا می‌شوند و سرهای خود را می‌پوشانند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

3 نجبای شهر خادمان خویش را برای آب می‌فرستند؛ آنها نزد آب‌انبارها می‌روند، اما آب نمی‌یابند؛ پس با ظرفهای خالی بازمی‌گردند، و سرهای خویش را از شرم و رسوایی می‌پوشانند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

3 و شرفای ایشان صغیران ایشان را برای آب میفرستند و نزد حفره هامی روند و آب نمی یابند و با ظرفهای خالی برگشته، خجل و رسوا میشوند و سرهای خود رامی پوشانند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 ثروتمندان خدمتکاران خود را برای آوردن آب به سر چاهها می‌فرستند، اما چاهها همه خشک است؛ پس ناامید و سرافکنده، دست خالی باز می‌گردند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

3 ثروتمندان، نوکران خود را به دنبال آب می‌فرستند؛ آنها به آب‌انبارها می‌روند، ولی اثری از آب نمی‌یابند؛ و با کوزه‌های خالی برمی‌گردند؛ ناامید و پریشان، صورتهای خود را می‌پوشانند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 ثروتمندان، نوکران خود را به‌دنبال آب می‌فرستند؛ آن‌ها به آب‌انبارها می‌روند، ولی اثری از آب نمی‌یابند، و با کوزه‌های خالی برمی‌گردند؛ ناامید و پریشان، صورت‌های خود را می‌پوشانند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 14:3
23 Iomraidhean Croise  

و اما داوود به فراز کوه زيتون برآمد و چون می‌رفت، گريه می‌کرد و با سر پوشيده و پای برهنه می‌رفت و تمامی قومی که همراهش بودند، هر يک سر خود را پوشانيدند و گريه‌کنان می‌رفتند.


و پادشاه روی خود را پوشانيد و پادشاه به صدای بلند صدا زد: ‌«ای پسرم اَبشالوم! ای اَبشالوم! پسرم! پسرم!


و بعد از اتمام روزهایی چند، واقع شد که نهر خشکید زیرا که باران در زمین نبود.


به حِزِقیا گوش مدهید زیرا که پادشاه آشور چنین می‌گوید: با من صلح کنید و نزد من بیرون آیید تا هر کس از مو خود و هر کس از انجیر خویش بخورد و هر کس از آب چشمه خود بنوشد.


و مُردِخای به دروازه پادشاه مراجعت کرد. اما هامان ماتم‌کنان و سرپوشیده، به خانه خود بشتافت.


از امید خود خجل گردیدند. به آنجا رسیدند و شرمنده گشتند.


جفا کنندگانم به رسوایی آراسته شوند و خجالت خویش را مثل ردا بپوشند.


آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، همگی خجل و شرمنده شوند. و آنانی که در بدی من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند.


به خاطر اینکه زمین تَرَک خورده است؛ از آنجا که باران بر سرزمین نباریده است، زارعان خجل شده، سرهای خود را می‌پوشانند.


درد من چرا دایمی است؟ زخم من چرا مرگبار و علاج ناپذیر می‌باشد؟ آیا تو برای من مثل چشمه فریبنده و آب ناپایدار خواهی شد؟


زیرا قوم من دو کار بد کرده‌اند. مرا که چشمه آب حیاتم ترک نموده و برای خود حوضها کنده‌اند، یعنی حوضهای شکسته که آب را نگاه ندارد.


از این نیز دستهای خود را بر سرت نهاده، بیرون خواهی آمد. چونکه خداوند اعتماد تو را خوار شمرده است. پس از ایشان کامیاب نخواهی شد.


لیکن خداوند با من مثل جنگاور مهیب است، از این جهت ستمکاران من خواهند افتاد و غالب نخواهند آمد. و چونکه به فهم رفتار ننمودند، بی‌نهایت خجل خواهند گردید؛ به رسوایی ابدی که هرگز فراموش نخواهد شد.


پس بارش‌ها بازداشته شد، و باران بهاری نیامد. و تو را پیشانی زن فاحشه بوده، حیا را از خود دور کردی.


زبان کودکان شیرخواره از تشنگی به کام ایشان می‌چسبد، و کودکان نان می‌خواهند و کسی به ایشان نمی‌دهد.


مبادا لباس او را کنده، وی را برهنه نمایم و او را مثل زادروزش گردانیده، مانند بیابان واگذارم و مثل زمین خشک گردانیده، به تشنگی بکشم.


چارپایان صحرا به سوی تو نعره می‌زنند، زیرا که جویهای آب خشک شده، و آتش مرتعهای صحرا را سوزانیده است.


من نیز حینی که سه ماه تا درو مانده بود، باران را از شما منع نمودم، و بر یک شهر بارانیدم و بر شهر دیگر نبارانیدم و بر یک قطعه باران آمد و قطعه دیگر که باران نیافت، خشک شد.


پس اهل دو یا سه شهر به سوی یک شهر برای نوشیدن آب آواره شدند، اما سیراب نگشتند و خداوند می گوید که به سوی من بازگشت ننمودید.


و هر کدام از طوایف زمین که به جهت عبادت یهوه صِبایوت پادشاه برنیایند، بر ایشان باران نخواهد شد.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan