اِرمیا 1:13 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

¹³ پس کلام خداوند بار دیگر به من رسیده، گفت: «چه چیز می‌بینی؟» گفتم: «دیگی جوشان می‌بینم که رویش از طرف شمال است.»

هزارۀ نو

¹³ دیگر بار کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: «چه می‌بینی؟» گفتم: «دیگی جوشان که از شمال رو بدین سو دارد.»

Persian Old Version

¹³ پس کلام خداوند بار دیگر به من رسیده، گفت: «چه چیز میبینی؟» گفتم: «دیگی جوشنده میبینم که رویش از طرف شمال است.»

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹³ بار دیگر خداوند از من پرسید: «حالا چه می‌بینی؟» جواب دادم: «یک دیگ آب جوش که از سوی شمال بر این سرزمین فرو می‌ریزد.»

مژده برای عصر جدید

¹³ سپس خداوند بار دیگر با من سخن گفت و پرسید: «چه چیز دیگری می‌بینی؟» در جواب گفتم: «در شمال دیگی را در حال جوشیدن می‌بینم که به این‌ سو سرازیر می‌شود.»

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹³ سپس خداوند بار دیگر با من سخن گفته و پرسید: «چه چیز دیگری می‌بینی؟» در جواب گفتم: «در شمال دیگی را در حال جوشیدن می‌بینم که به این‌ سو سرازیر می‌شود.»

اِرمیا 1:13 Iomraidhean Croise

پیدایش 41:32

و چون خواب به فرعون دو مرتبه تکرار شد، این است که این حادثه از جانب خدا تعیین شده، و خدا آن را به زودی پدید خواهد آورد.

اِشعیا 55:11

همچنان خواهد بود کلام من که از دهانم صادر گردد. نزد من بی‌ثمر نخواهد برگشت، بلکه آنچه را که خواستم، به جا خواهد آورد و برای آنچه به انجامش فرستادم، کامیاب خواهد گردید.

اِرمیا 24:3

و خداوند مرا گفت: «ای اِرمیا، چه می‌بینی؟» گفتم: «انجیر. اما انجیرهای خوب، بسیار خوب است و انجیرهای بد بسیار بد است که از بدی آن را نمی‌توان خورد.»

حزقیال 11:3

و می‌گویند، ”وقت نزدیک نیست که خانه‌ها را بنا نماییم. این شهر دیگ است و ما گوشت می‌باشیم.“

حزقیال 11:7

بنابراین خداوند یهوه چنین می‌گوید: کُشتگان شما که در میانش گذاشته‌اید، گوشت می‌باشند و شهر دیگ است. لیکن شما را از میانش بیرون خواهم برد.

حزقیال 12:28

بنابراین به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین می‌فرماید که هیچ یک از سخنان من بعد از این به تأخیر نخواهد افتاد. و خداوند یهوه می‌فرماید: کلامی که من می‌گویم، واقع خواهد شد.»

عاموس نبی 8:2

و گفت: «ای عاموس، چه می‌بینی؟» من جواب دادم که «سبدی از میوه.» و خداوند به من گفت: «انتها بر قوم من اسرائیل رسیده است و از ایشان دیگر در نخواهم گذشت.»

زَکریا 4:2

و به من گفت: «چه چیز می‌بینی؟» گفتم: «اینک شمعدانی می‌بینم که تمامش طلاست و روغندانش بر سرش و هفت چراغش بر آن است و هر چراغ که بر سرش می‌باشد، هفت لوله دارد.