Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِشعیا 7:2 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 به خاندان داوود خبر داده، گفتند که اَرام در اِفرایم اردو زده‌اند. دل او و دل مردمانش بلرزید به طوری که درختان جنگل از باد می‌لرزد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

2 چون به خاندان داوود خبر رسید که اَرام با اِفرایِم متفق شده است، دل آحاز و دل قومش بلرزید، چنانکه درختان جنگل از باد می‌لرزند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

2 و به خاندان داود خبر داده، گفتند که ارام در افرایم اردو زدهاند و دل او و دل مردمانش بلرزید به طوری که درختان جنگل از باد میلرزد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 وقتی به خاندان داوود خبر رسید که سوریه و اسرائیل با هم متحد شده‌اند تا با یهودا بجنگند، دل پادشاه یهودا و قوم او از ترس لرزید، همان‌طور که درختان جنگل در برابر طوفان می‌لرزند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

2 وقتی این خبر که سربازان سوری وارد قلمرو اسرائیل شده‌اند به پادشاه یهودا رسید، او و تمام مردم از ترس مثل درختان بید در برابر باد به خود می‌لرزیدند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 وقتی خبر هم‌پیمان شدن ارتش سوریه و اسرائیل به پادشاه یهودا رسید، او و تمام مردمش از ترس مثل درختان بید در برابر باد، به لرزه افتادند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِشعیا 7:2
28 Iomraidhean Croise  

و خانه و سلطنت تو، به حضورت تا به ابد پايدار خواهد شد، و تخت تو تا به ابد استوار خواهد ماند.“»


و به‌ خاطر خادم من داوود و به‌ خاطر اورشلیم، شهری که از تمامی قبایل اسرائیل برگزیده‌ام، یک قبیله از آنِ او خواهد بود.


و چون تمامی اسرائیل دیدند که پادشاه، ایشان را قبول نکرد، آنگاه قوم، پادشاه را جواب داده، گفتند: «ما را در داوود چه سهم است؟ و در پسر یِسا چه نصیب؟ ای اسرائیل به خانه‌های خود بروید! و اینک‌، ای داوود، با خانه خود مشغول باش!»


پس به فرمان خداوند قربانگاه را ندا کرده، گفت: «ای قربانگاه! ای قربانگاه! خداوند چنین می‌گوید: ”اینک پسری که یوشیا نام دارد، به جهت خاندان داوود زاییده می‌شود و کاهنان مکانهای بلند را که بر تو بخور می‌سوزانند، بر تو قربانی خواهد نمود و استخوانهای مردم را بر تو خواهند سوزانید.“»


پس اَمَصیا لشکری را که از اِفرایم نزد او آمده بودند، جدا کرد که به‌ جای خود برگردند و از این سبب خشم ایشان بر یهودا به شدت افروخته شد و بسیار غضبناک گردیده، به‌ جای خود رفتند.


آنگاه بعضی از سران پسران اِفرایم یعنی عَزَریا پسر یِهوحانان و بِرِکیا پسر مِشِلیموت و یِحِزِقیا پسر شَلّوم و عَماسا پسر حَدلای به ضد آنانی که از جنگ می‌آمدند، برخاستند.


بر خداوند توکّل می‌دارم. چرا به‌ جانم می‌گویید: «مثل مرغ به کوه خود بگریزید.


شریران می‌گریزند جایی که تعقیب کننده‌ای نیست، امّا عادلان مثل شیر شجاعند.


حسد اِفرایم از میان خواهد رفت و دشمنان یهودا ریشه​کن خواهند گردید. اِفرایم بر یهودا حسد نخواهد برد و یهودا اِفرایم را دشمنی نخواهد نمود.


و کلید خانه داوود را بر دوش او خواهم نهاد و چون بگشاید هیچ کس نخواهد بست و چون ببندد، هیچ کس نخواهد گشود.


از این جهت ساکنان آنها کم قوت بوده، ترسان و خجل شدند. مثل علف صحرا و گیاه سبز و علف پشت بام و مثل مزرعه که پیش از روییدن می‌سوزند، گردیدند.


زیرا که این شهر را حمایت کرده، به‌ خاطر خود و به‌ خاطر خادم خویش داوود آن را نجات خواهم داد.»


اما باز یک‌دهم در آن خواهد بود و آن نیز بار دیگر تلف خواهد گردید؛ مثل درخت بلوط و چنار که چون قطع می‌شود، کُنده آنها باقی می‌ماند، نسل مقدس کُنده آن خواهد بود.»


اِشعیا گفت: «ای خاندان داوود، بشنوید! آیا شما را کافی نیست که مردمان را به ستوه آورده‌اید، که می‌خواهید خدای مرا نیز به ستوه آورید؟


خداوند بر تو و بر قومت و بر خاندان پدرت روزهایی را خواهد آورد که از روزهایی که اِفرایم از یهودا جدا شد، تا حال نیامده باشد، یعنی روزهای پادشاه آشور را.»


زیرا که اَرام با اِفرایم و پسر رِمَلیا برای ضرر تو مشورت کرده، می‌گویند:


«هر آنچه را که این قوم فتنه می‌نامند، شما آن را فتنه ننامید و از ترس ایشان، ترسان و هراسان مباشید.


و تمامی قوم خواهند دانست، یعنی اِفرایم و ساکنان سامره که از غرور و تکبّر دل خود می‌گویند:


‌ای خاندان داوود خداوند چنین می‌فرماید: بامدادان به انصاف داوری نمایید و مظلومان را از دست ظالمان برهانید، مبادا شدت خشم من به خاطر بدی کارهای شما مثل آتش صادر گردد و مشتعل شده، خاموش کننده‌ای نباشد.“»


اِفرایِم باد را می‌خورد و در پی باد شرقی می‌رود؛ تمامی روز دروغ و خشونت را می‌افزاید. ایشان با آشور عهد می‌بندند، و روغن به جهت هدیه به مصر برده می‌شود.


امّا هیرودیس پادشاه چون این را شنید، مضطرب شد و تمام اورشلیم با وی.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan