Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِشعیا 21:3 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 از این جهت کمر من از شدت درد پر شده است و درد زایمان مثل درد زنی که می‌زاید، مرا درگرفته است. پیچ و تاب می‌خورم که نمی‌توانم بشنوم، مدهوش می‌شوم که نمی‌توانم ببینم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

3 از این رو کمرم از درد آکنده است، دردی همچون درد زن زائو مرا فرو گرفته است. از آنچه می‌شنوم مدهوش گشته‌ام، از آنچه می‌بینم پریشان شده‌ام.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

3 از این جهت کمر من از شدت درد پر شده است و درد زه مثل درد زنی که میزاید مرادرگرفته است. پیچ و تاب میخورم که نمی توانم بشنوم، مدهوش میشوم که نمی توانم ببینم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 با دیدن و شنیدن این چیزها مدهوش شدم و دردی چون درد زایمان همهٔ وجودم را فرا گرفت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

3 چیزی که من در رؤیا دیدم و شنیدم، مرا به وحشت انداخته و دردی مثل درد زنِ در حال زایمان، تمام وجودم را پر کرده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 آنچه من در رؤیا دیدم و شنیدم مرا به وحشت انداخته و دردی مثل درد زایمان، تمام وجودم را پُر کرده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِشعیا 21:3
17 Iomraidhean Croise  

لرزه بر ایشان در آنجا چیره گردید و درد شدید مثل زنی که می‌زاید.


ایشان به وحشت افتاده، عذابها و دردهای زایمان ایشان را می‌گیرد، مثل زنی که می‌زاید، درد می‌کشند. بر یکدیگر به حیرت می‌‌نگرند و رویهایشان رویهایی برافروخته است.


دل من به جهت موآب فریاد برمی‌آورد. فراریانش تا به صوغَر و عِجلَت‌شِلشیا نعره می‌زنند، زیرا که ایشان به سربالایی لوحیت با گریه برمی‌آیند. زیرا که از راه حورونایم صدای هلاکت برمی‌آورند.


از این رو درون من مثل بربط به جهت موآب می‌نالد و بطن من برای قیرحارِس.


بنابراین برای مو سِبمه به گریه یَعزیر خواهم گریست. ای حِشبون و اِلعاله، شما را با اشکهای خود سیراب خواهم ساخت، زیرا که از میوه‌ها و انگورهایت گلبانگ افتاده است.


مثل زن حامله‌ای که نزدیک زاییدن باشد و درد او را گرفته، از آزارهای خود فریاد بکند، همچنین ما نیز‌، ای خداوند، در حضور تو هستیم.


درون من! درون من! پرده های دل من از درد سوراخ شد و قلب من در درونم پریشان گردیده، ساکت نتوانم شد، چونکه تو، ‌ای جان من، صدای شیپور و نعره جنگ را شنیده‌ای.


شهرهایش گرفتار و قلعه‌هایش تسخیر شده، و دل پهلوانان موآب در آن روز، مثل دل زنی که درد زایمان داشته باشد، خواهد شد.


اینک او مثل عقاب برآمده، پرواز می‌کند و بالهای خویش را بر بُصره پهن می‌نماید و دل پهلوانان اِدوم در آن روز مثل دل زنی که درد زایمان داشته باشد، خواهد شد.


پادشاه بابل آوازه ایشان را شنید و دستهایش سست گردید. و غصه و درد او را مثل زنی که می‌زاید، در‌گرفته است.


آوازه این را شنیدیم و دستهای ما سست گردید. عذاب و درد مثل زنی که می‌زاید، ما را درگرفته است.


چون شنیدم احشایم بلرزید و از صدای آن لبهایم بجنبید، و پوسیدگی به استخوانهایم داخل شده، در جای خود لرزیدم، که در روز تنگی استراحت یابم، هنگامی که آن که قوم را ذلیل خواهد ساخت، بر ایشان حمله آورد.


زن در حین زاییدن غمگین می‌شود، زیرا که وقت او رسیده است. و لیکن چون طفل را زایید، آن عذاب را دیگر یاد نمی‌آورد به خاطر خوشی از اینکه انسانی در جهان تولد یافت.


بامدادان خواهی گفت: ”کاش که شام می‌بود،“ و شامگاهان خواهی گفت: ”کاش که صبح می‌بود،“ به خاطر ترس دلت که به آن خواهی ترسيد، و به خاطر چیزهایی که به چشم خواهی ديد.


زیرا هنگامی که می‌گویند: «سلامتی و امان است»، آنگاه هلاکت ایشان را ناگهان فرو خواهد گرفت؛ همچون درد زایمان زن حامله را. و هرگز رستگار نخواهند شد.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan