Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




دانیال 7:9 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

9 «و نگاه می‌کردم؛ تختها برقرار شد و قدیم الایام جلوس فرمود و لباس او مثل برف سفید و موی سرش مثل پشم پاک و عرش او شعله‌های آتش و چرخهای آن آتش شعله‌ور بود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

9 «چون می‌نگریستم، تختها برقرار شد، و قدیم‌الایام جلوس فرمود. جامۀ او چون برف سپید بود، و موی سرش چون پشمِ پاک. عرش او شعله‌های آتش بود و چرخهای آن آتش فروزان.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

9 «و نظر میکردم تا کرسیها برقرار شد وقدیم الایام جلوس فرمود و لباس او مثل برف سفید و موی سرش مثل پشم پاک و عرش اوشعله های آتش و چرخهای آن آتش ملتهب بود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

9 آنگاه تختهایی دیدم که برای داوری برقرار شد و «قدیم الایام» بر تخت خود نشست. لباس او همچون برف، سفید و موی سرش مانند پشم، خالص بود. تخت او شعله‌ور بود و بر چرخهای آتشین قرار داشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

9 آنگاه تختهایی را دیدم که در جاهای خود قرار داده شدند و «موجود ازلی» بر تخت خود جلوس کرد. لباس او همچون برف، سفید و موهای سرش مانند پشمِ خالص بود. از تخت او شعله‌های آتش برمی‌خاست و چرخهای آن، آتش سوزان بود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

9 آنگاه تخت‌هایی را دیدم که در جاهای خود قرار داده شدند و «وجود ازلی» بر تخت خود جلوس کرد. لباس او همچون برف، سفید و موهای سرش مانند پشمِ خالص بود. از تخت او شعله‌های آتش برمی‌خاست و چرخ‌های آن، آتش سوزان بود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




دانیال 7:9
34 Iomraidhean Croise  

و سر و موی او سفید چون پشم، مثل برف سفید بود و چشمان او مثل شعلهٔ آتش


و لباس او درخشان و چون برف بسیار سفید گردید، چنانکه هیچ سفید کننده‌ای بر روی زمین نمی‌تواند چنان سفید نماید.


و در نظر ایشان سیمای او دگرگون شد و چهره‌اش چون خورشید، درخشنده و جامه‌اش چون نور، سفید گردید.


و تو، ‌ای بِیت‌لِحِم افراته، اگر‌چه در هزارهای یهودا کوچک هستی، از تو برای من کسی بیرون خواهد آمد که بر قوم من اسرائیل حکمرانی خواهد نمود؛ طلوع های او از قدیم، و از روزهای ازل بوده است.


تا حینی که قدیم‌الایام آمد و داوری به مقدسان آن متعال تسلیم شد و زمانی رسید که مقدسان، پادشاهی را به تصرف آوردند.


و در رویای شب نگریستم و اینک مثل پسر انسان با ابرهای آسمان آمد و نزد قدیم‌الایام رسید و او را به حضور وی آوردند.


تا بخورید گوشت پادشاهان و گوشت سپهسالاران و گوشت جبّاران و گوشت اسبها و سواران آنها و گوشت همگان را، چه آزاد و چه غلام، چه کوچک و چه بزرگ.»


و در وی یافت شوم نه با عدالت خود که از شریعت است، بلکه با آن که از طریق ایمان به مسیح حاصل می‌آید، یعنی عدالتی که از خدا و بر اساس ایمان است.


پس چون به ‌دست راست خدا بالا برده شد، روح‌القدس موعود را از پدر یافته، این را که اکنون می‌بینید و می‌شنوید، فرو ریخته است.


پس چون نبی بود و دانست که خدا برای او قسم خورد که از نسل او مطابق جسم، مسیح را مقرّر سازد تا بر تخت او بنشیند،


‌ای یهوه خدای من! ای قدوس من! آیا تو از ازل نیستی؟ پس نخواهیم مرد. ای خداوند، ایشان را برای داوری معین کرده‌ای. و ‌ای صخره، ایشان را برای تنبیه برقرار نموده‌ای.


زیرا که برای ما کودکی زاده و پسری به ما بخشیده شد؛ سلطنت بر دوش او خواهد بود، و اسم او ‌”مشاور شگفت‌انگیز“ و ”خدای قدیر“ و ”پدر سرمدی“ و ”سرور صلح و سلامتی“ خوانده خواهد شد.


قبل از آنکه کوه‌ها به وجود آید و زمین و جهان را بیافرینی. از ازل تا به ابد تو خدا هستی.


که تنها فناناپذیر و ساکن در نوری است که نزدیک آن نتوان شد و هیچ انسانی او را ندیده و نمی‌تواند دید. او را تا به ابد حرمت و قدرت باد. آمین.


همه رختهای تو مُر و عود و دارچین است، از قصرهای عاج که به تارها، تو را خوش ساختند.


و این است پیغامی که از او شنیده‌ایم و به شما اعلام می‌نماییم، که خدا نور است و هیچ ظلمت در او هرگز نیست.


و صورت او مثل برق آسمان و لباسش چون برف سفید بود.


بی‌درنگ در روح شدم و دیدم که تختی در آسمان قرار دارد و بر آن تخت‌ نشیننده‌ای.


و تختها دیدم و بر آنها نشستند و به ایشان حکومت داده شد و دیدم نفوس آنانی را که به خاطر شهادت عیسی و کلام خدا سر بریده شدند و آنانی را که وحش و تمثالش را پرستش نکردند و نشان او را بر پیشانی و دست خود نپذیرفتند که زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت کردند.


میکایا گفت: «پس کلام خداوند را بشنو: من خداوند را بر تخت خود نشسته دیدم و تمامی لشکر آسمان نزد وی به طرف راست و چپ ایستاده بودند.


میکایا گفت: «پس کلام یهوه را بشنوید: من یهوه را بر تخت خود نشسته دیدم، و تمامی لشکر آسمان را که به طرف راست و چپ او ایستاده بودند.


و بالای فلکی که بر سر آنها بود، چیزی بود شبیه تخت همانند یاقوت کبود. و بر آن تخت، کسی بود با صورتی همچون صورت انسان.


تخت تو از ازل پایدار شده است و تو از قدیم هستی.


در سالی که عُزّیای پادشاه مرد، خداوند را دیدم که بر تخت بلند و رفیع نشسته بود، و معبد از دامن ردایش پر بود.


و خداوند می‌گوید: من تخت خود را در عیلام برپا خواهم نمود و پادشاه و سروران را از آنجا نابود خواهم ساخت.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan