Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




۲سموئیل 9:6 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

6 پس مِفیبوشِت پسر يوناتان پسر شائول نزد داوود آمده، به روی در‌افتاده، تعظيم نمود. داوود گفت: «ای مِفيبوشت!» گفت: «اينک بنده تو.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

6 چون مِفیبوشِت، پسر یوناتان و نوۀ شائول، نزد داوود آمد، به روی درافتاده، تعظیم کرد. داوود گفت: «ای مِفیبوشِت.» گفت: «اینک در خدمتم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

6 پس مفیبوشت بن یوناتان بن شاول نزد داودآمده، به روی درافتاده، تعظیم نمود. و داود گفت: «ای مفیبوشت!» گفت: «اینک بنده تو.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

6 وقتی مفیبوشت، پسر یوناتان به حضور داوود آمد، سر خود را به علامت تعظیم به زمین خم کرد. داوود گفت: «مفیبوشت؟» او جواب داد: «بلی، سرور من، بنده در خدمت شما می‌باشم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

6 وقتی مِفیبوشِت، پسر یوناتان به حضور داوود آمد، سَرخود را به علامت تعظیم به زمین خم کرد. داوود گفت: «مِفیبوشِت؟» او جواب داد: «بلی، سرور من، بندهٔ شما در خدمت شما می‌باشد.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




۲سموئیل 9:6
12 Iomraidhean Croise  

ناگاه چشمان خود را بلند کرده، دید که اینک سه مرد در مقابل او ایستاده‌اند. و چون ایشان را دید، از در خیمه به استقبال ایشان شتافت و رو بر زمین نهاد


و خود در‌ پیش ایشان رفته، هفت مرتبه رو به زمین نهاد تا به برادر خود رسید.


شائول به عقب نگريسته، مرا ديد و خواند و جواب دادم: ”گوش به فرمانم.“


پادشاه به صيبا گفت: «اينک تمامی دارایی مِفیبوشِت از آنِ توست.» پس صيبا گفت: «اظهار بندگی می‌نمايم‌، ای آقايم پادشاه، تمنا اينکه در نظر تو التفات يابم.»


اما پادشاه، مِفیبوشِت پسر يوناتان پسر شائول را دريغ داشت، به سبب قسم خداوند که در ميان ایشان يعنی در ميان داوود و يوناتان پسر شائول بود.


يوناتان پسر شائول را پسری لنگ بود که هنگام رسيدن خبر شائول و يوناتان از يِزرِعيل، پنج ساله بود، و دايه‌اش او را برداشته، فرار کرد. و چون به فرار کردن عجله می‌نمود، پسر افتاد و لنگ شد. اسم این پسر مِفيبوشِت بود.


و داوود پادشاه فرستاده، او را از خانه ماکير پسر عَمّیئیل از لودبار آورد.


پسر يوناتان، مِرِيب‌بَعَل بود و مِريب‌بَعَل پدر ميکا بود.


پسر يوناتان، مِريب‌بَعَل بود و مِريب‌بَعَل پدر ميکا بود.


و چون پسر رفته بود، داوود از جانب جنوبی برخاست و بر روی خود بر زمين افتاده، سه مرتبه سجده کرد و يکديگر را بوسيده، با هم گريه کردند اما داوود بیش از حد گریه کرد.


و چون اَبيجايل، داوود را ديد، عجله نموده، از الاغ پياده شد و پيش داوود به روی خود به زمين افتاده، تعظيم نمود.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan