Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




غزل غزلها 5:6 - Persian Old Version

6 به جهت محبوب خود باز کردم اما محبوبم روگردانیده، رفته بود. چون او سخن میگفت جان از من بدر شده بود. او را جستجو کردم و نیافتم اورا خواندم و جوابم نداد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

6 پس در به روی دلدادۀ خویش گشودم، اما دلداده‌ام برگشته و رفته بود! چون او سخن می‌گفت، جان از من به در شده بود! پس او را جُستم، اما نیافتم! او را خواندم، اما پاسخی نگفت!

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

6 در را برای محبوبم باز می‌کنم، ولی او رفته است. چقدر دلم می‌خواهد باز صدایش را بشنوم! دنبالش می‌گردم، اما او را در هیچ جا نمی‌یابم. صدایش می‌کنم، ولی جوابی نمی‌شنوم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

6 امّا وقتی در را بازکردم، محبوبم رفته بود. چقدر دلم می‌خواست که صدایش را بشنوم. به جستجویش رفتم، امّا او را نیافتم. صدایش کردم، ولی جواب نداد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

6 امّا وقتی در را به‌روی محبوبم باز کردم، محبوبم رفته بود. چقدر دلم بی‌قرار بود وقتی او صحبت می‌کرد! به جستجویش رفتم، امّا او را نیافتم. صدایش کردم، ولی جواب نداد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

6 به جهت محبوب خود باز کردم، اما محبوبم روگردانیده، رفته بود. چون او سخن می‌گفت، جان از من به در شده بود. او را جستجو کردم و نیافتم. او را خواندم و جوابم نداد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




غزل غزلها 5:6
30 Iomraidhean Croise  

و به برادران خود گفت: «نقد من رد شده است، و اینک در عدل من است. آنگاه دل ایشان طپیدن گرفت، و به یکدیگر لرزان شده، گفتند: «این چیست که خدا به ما کرده است.»


پادشاه گفت: «ای پسران صرویه مرا با شما چهکار است؟ بگذارید که دشنام دهد، زیرا خداونداو را گفته است که داود را دشنام بده، پس کیست که بگوید چرا این کار را میکنی؟»


ای خداوند، نزد تو فریاد برمی آورم. ای صخره من، از من خاموش مباش. مبادا اگر از من خاموش شوی، مثل آنانی باشم که به حفره فرو میروند.


ای خداوند به رضامندی خود کوه مرا در قوت ثابت گردانیدی و چون روی خود را پوشاندی پریشان شدم.


از فریاد خودخسته شدهام و گلوی من سوخته و چشمانم ازانتظار خدا تار گردیده است.


خدا را یاد میکنم و پریشان میشوم. تفکر مینمایم و روح من متحیر میگردد، سلاه.


ای یهوه، خدای صبایوت، تا به کی به دعای قوم خویش غضبناک خواهی بود،


آنگاه مرا خواهند خواندلیکن اجابت نخواهم کرد، و صبحگاهان مراجستجو خواهند نمود اما مرا نخواهند یافت.


من در خواب هستم اما دلم بیدار است. آوازمحبوب من است که در را میکوبد (و میگوید): «از برای من باز کنای خواهر من! ای محبوبه من وکبوترم وای کامله من! زیرا که سر من از شبنم و زلفهایم از ترشحات شب پر است.»


محبوب من دست خویش را از سوراخ در داخل ساخت واحشایم برای وی به جنبش آمد.


محبوب تو کجا رفته استای زیباترین زنان؟ محبوب تو کجا توجه نموده است تااو را با تو بطلبیم؟


و در آن روز خواهی گفت که «ای خداوند تو را حمد میگویم زیرا به من غضبناک بودی اما غضبت برگردانیده شده، مراتسلی میدهی.


چون آمدم چرا کسی نبود؟ و چون ندا کردم چرا کسی جواب نداد؟ آیا دست من به هیچ وجه کوتاه شده که نتواند نجات دهد یا درمن قدرتی نیست که رهایی دهم؟ اینک به عتاب خود دریا را خشک میکنم و نهرها رابیابان میسازم که ماهی آنها از بیآبی متعفن شود و از تشنگی بمیرد.


زیرا که تا به ابد مخاصمه نخواهم نمودو همیشه خشم نخواهم کرد مبادا روحها وجانهایی که من آفریدم به حضور من ضعف به هم رسانند.


و ایشان هر روز مرا میطلبند و ازدانستن طریق های من مسرور میباشند. مثل امتی که عدالت را بجا آورده، حکم خدای خود را ترک ننمودند. احکام عدالت را از من سوال نموده، ازتقرب جستن به خدا مسرور میشوند


و من برای خداوند که روی خود را از خاندان یعقوب مخفی میسازدانتظار کشیده، امیدوار او خواهم بود.


و نیز چون فریاد و استغاثه مینمایم دعای مرا منع میکند.


من روانه شده، به مکان خود خواهم برگشت تا ایشان به عصیان خوداعتراف نموده، روی مرا بطلبند. در تنگی خودصبح زود مرا خواهند طلبید.


گوسفندان وگاوان خود را میآورند تا خداوند را بطلبند، اما اورا نخواهند یافت چونکه خود را از ایشان دورساخته است.


پس واقع خواهد شد چنانکه او نداکرد و ایشان نشنیدند، همچنان یهوه صبایوت میگوید ایشان فریاد خواهند برآورد و من نخواهم شنید.


آنگاه پطرس سخن عیسی را به یاد آورد که گفته بود: قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد.» پس بیرون رفته زارزار بگریست.


ناگاه خروس مرتبه دیگر بانگ زد. پس پطرس را بهخاطر آمد آنچه عیسی بدو گفته بود که «قبل از آنکه خروس دومرتبه بانگ زند، سه مرتبه مرا انکار خواهی نمود.» و چون این را بهخاطر آورد، بگریست.


هرکه را من دوست میدارم، توبیخ وتادیب مینمایم. پس غیور شو و توبه نما.


و شاول از خداوند سوال نمود و خداوند اورا جواب نداد، نه به خوابها و نه به اوریم و نه به انبیا.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan