Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




مزامیر 7:4 - Persian Old Version

4 اگر به خیراندیش خود بدی کردم و بیسبب دشمن خود را تاراج نمودم،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

4 اگر دوست خود را به بدی عوض داده باشم، یا دشمنم را بی‌سبب تاراج کرده باشم،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

4 اگر خوبی را با بدی تلافی نموده‌ام و یا به ناحق دشمن خود را غارت کرده‌ام،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

4 یا به دوستان خیانت، و یا بدون سبب مال دشمنانم را غارت کرده باشم،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

4 یا به دوستان خود خیانت کرده و یا بدون سبب، مال دشمنانم را غارت کرده باشم،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

4 اگر به خیراندیش خود بدی کردم و بی‌سبب دشمن خود را تاراج نمودم،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




مزامیر 7:4
20 Iomraidhean Croise  

و ایشان از شهربیرون شده، هنوز مسافتی چند طی نکرده بودند، که یوسف به ناظر خانه خود گفت: «بر پا شده، درعقب این اشخاص بشتاب، و چون بدیشان فرارسیدی، ایشان را بگو: چرا بدی به عوض نیکویی کردید؟


نزد هر کدام از غلامانت یافت شود، بمیرد، و مانیز غلام آقای خود باشیم.»


خداوند تمامی خون خاندان شاول را که در جایش سلطنت نمودی برتو رد کرده، و خداوند سلطنت را بهدست پسر توابشالوم، تسلیم نموده است، و اینک چونکه مردی خون ریز هستی، به شرارت خود گرفتارشدهای.»


پس بازوی من از کتفم بیفتد، و ساعدم از قلم آن شکسته شود.


اگرقدمهایم از طریق آواره گردیده، و قلبم درپی چشمانم رفته، و لکهای بهدستهایم چسبیده باشد،


و به عوض نیکویی به من بدی کردهاند. و به عوض محبت، عداوت نموده.


دست خود را بر صلح اندیشان خویش دراز کرده، و عهد خویش را شکسته است.


بوته برای نقره و کوره به جهت طلا است، اماخداوند امتحان کننده دلها است.


اما پولس به آواز بلندصدا زده، گفت: «خود را ضرری مرسان زیرا که ماهمه در اینجا هستیم.»


و داود از نایوت رامه فرار کرده، آمد وبه حضور یوناتان گفت: «چه کردهام وعصیانم چیست و در نظر پدرت چه گناهی کردهام که قصد جان من دارد؟»


اخیملک در جواب پادشاه گفت: «کیست ازجمیع بندگانت که مثل داود امین باشد و او دامادپادشاه است و در مشورت شریک تو و در خانه تومکرم است.


پس داود کسان خود را به این سخنان توبیخ نموده، ایشان را نگذاشت که بر شاول برخیزند، وشاول از مغاره برخاسته، راه خود را پیش گرفت.


شاول گفت: «گناه ورزیدمای پسرم داود! برگرد و تو را دیگر اذیت نخواهم کرد، چونکه امروز جان من در نظر تو عزیز آمد اینک احمقانه رفتار نمودم و بسیار گمراه شدم.»


و اینک چنانکه جان تو امروز در نظرمن عظیم آمد جان من در نظر خداوند عظیم باشدو مرا از هر تنگی برهاند.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan