Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




مزامیر 6:6 - Persian Old Version

6 از ناله خود واماندهام! تمامی شب تخت خواب خود را غرق میکنم، و بسترخویش را به اشکها تر میسازم!

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

6 از نالیدن خسته‌ام، هر شب بسترم را غرق اشک می‌کنم، و تختخوابم را به گریه تَر می‌سازم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

6 از نالیدن خسته شده‌ام. هر شب بسترم را غرق اشک می‌سازم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

6 از ناله خسته شده‌ام. هر شب سیل اشک در رختخواب من جاری است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

6 از ناله کردن خسته شده‌ام. هر شب بسترم غرق اشک است، و تخت‌خوابم از گریه تَر.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

6 از ناله خود وامانده‌ام! تمامی شب تخت خواب خود را در اشک غرق می‌کنم، و بستر خویش را به گریه تر می‌سازم!

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




مزامیر 6:6
23 Iomraidhean Croise  

«جانم از حیاتم بیزار است. پس ناله خود را روان میسازم و در تلخی جان خود سخن میرانم.


دوستانم مرا استهزا میکنند، لیکن چشمانم نزد خدا اشک میریزد.


«امروز نیز شکایت من تلخ است، وضرب من از ناله من سنگینتر.


همچنین ماههای بطالت نصیب من شده است، و شبهای مشقت برای من معین گشته.


مردگان نیستند که یاه را تسبیح میخوانند؛ و نه آنانی که به خاموشی فرو میروند.


ای خداوند بشنو و به من کرم فرما. ای خداوندمددکار من باش.


ای خداوند تمامی آرزوی من در مد نظر تواست و ناله های من از تو مخفی نمی باشد.


ای خداوند دعای مرابشنو و به فریادم گوش بده و از اشکهایم ساکت مباش، زیرا که من غریب هستم در نزد تو و نزیل هستم مثل جمیع پدران خود.


اشکهایم روز و شب نان من میبود، چون تمامی روز مرا میگفتند: «خدای تو کجاست؟»


از فریاد خودخسته شدهام و گلوی من سوخته و چشمانم ازانتظار خدا تار گردیده است.


آیا رحمت تو در قبر مذکورخواهد شد؟ و امانت تو در هلاکت؟


چشمانم از مذلت کاهیده شد. ای خداوند، نزدتو فریاد کردهام تمامی روز. دستهای خود را به تودراز کردهام.


زیرا که هاویه تو راحمد نمی گوید و موت تو را تسبیح نمی خواند. وآنانی که به حفره فرو میروند به امانت تو امیدوارنمی باشند.


پس این کلام را به ایشان بگو: چشمان من شبانهروز اشک میریزد و آرامی ندارد زیرا که آن دوشیزه یعنی دختر قوم من به شکستگی عظیم وصدمه بینهایت سخت شکسته شده است.


بهسبب این چیزها گریه میکنم. از چشم من، از چشم من آب میریزد زیرا تسلی دهنده وتازه کننده جانم از من دور است. پسرانم هلاک شدهاند زیرا که دشمن، غالب آمده است.


شبانگاه زارزار گریه میکند و اشکهایش بررخسارهایش میباشد. از جمیع محبانش برای وی تسلی دهندهای نیست. همه دوستانش بدوخیانت ورزیده، دشمن او شدهاند.


چشمان من از اشکها کاهیده شد و احشایم بجوش آمده و جگرم بهسبب خرابی دختر قوم من بر زمین ریخته شده است. چونکه اطفال وشیرخوارگان در کوچه های شهر ضعف میکنند.


در پشت سر اونزد پایهایش گریان بایستاد و شروع کرد به شستن پایهای او به اشک خود و خشکانیدن آنها به موی سر خود و پایهای وی را بوسیده آنها را به عطرتدهین کرد.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan