Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




مزامیر 26:8 - Persian Old Version

8 ای خداوند محل خانه تو را دوست میدارم و مقام سکونت جلال تو را.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

8 خداوندا، محل خانۀ تو را دوست می‌دارم، و جایگاه سکونت جلالت را.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8 خداوندا، خانهٔ تو را که حضور پرجلالت در آنجاست، دوست می‌دارم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

8 خداوندا، خانهٔ تو را دوست می‌دارم، آن جایی که جلال تو در آنجاست.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 خداوندا، خانۀ تو را دوست می‌دارم، جایی که جلال تو در آنجا است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

8 ‌ای خداوند، محل خانه تو را دوست می‌دارم و مقام سکونت جلال تو را.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




مزامیر 26:8
22 Iomraidhean Croise  

و پادشاه به صادوق گفت: «تابوت خدا را به شهر برگردان. پس اگر در نظرخداوند التفات یابم مرا باز خواهد آورد، و آن راو مسکن خود را به من نشان خواهد داد.


و نيز چونکه به خانه خداي خود رغبت داشتم و طلا و نقره از اموال خاص خود داشتم، آن را علاوه بر هر آنچه به جهت خانه قُدس تدارک ديدم براي براي خانه خداي خود دادم.


و کاهنان بهسبب ابر نتوانستند برای خدمت بایستند زیرا که جلال یهوه خانه خدا راپر کرده بود.


و چون سلیمان از دعا کردن فارغ شد، آتش از آسمان فرود آمده، قربانی های سوختنی و ذبایح را سوزانید و جلال خداوند خانه را مملوساخت.


و کاهنان به خانه خداوند نتوانستندداخل شوند، زیرا جلال یهوه خانه خداوند را پرکرده بود.


بهخاطرخانه یهوه خدای ما، سعادت تو را خواهم طلبید.


چون این را بیاد میآورم جان خود را بر خود میریزم. چگونه با جماعت میرفتم و ایشان را به خانه خدا پیشروی میکردم، به آواز ترنم و تسبیح در گروه عیدکنندگان.


زیرا یک روز درصحنهای تو بهتر است از هزار. ایستادن بر آستانه خانه خدای خود را بیشتر میپسندم از ساکن شدن در خیمه های اشرار.


خداوندبه جهت نجات من حاضر است، پس سرودهایم را در تمامی روزهای عمر خود در خانه خداوندخواهیم سرایید.»


وحزقیا گفته بود علامتی که به خانه خداوندبرخواهم آمد چیست؟


آنگاه روح، مرا برداشت و از عقب خود صدای گلبانگ عظیمی شنیدم که «جلال یهوه از مقام او متبارک باد.»


و بعد ازسه روز، او را در هیکل یافتند که در میان معلمان نشسته، سخنان ایشان را میشنود و ازایشان سوال همی کرد.


او به ایشان گفت: «از بهرچه مرا طلب میکردید، مگرندانستهاید که باید من در امور پدر خود باشم؟»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan