Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




مزامیر 22:14 - Persian Old Version

14 مثل آب ریخته شدهام. وهمه استخوانهایم از هم گسیخته. دلم مثل موم گردیده، در میان احشایم گداخته شده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

14 همچون آبْ ریخته می‌شوم، و استخوانهایم جملگی از هم گسیخته ا‌ست. دل من چون موم در اندرونم گداخته شده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

14 نیرویی در من نمانده است. تمام بندهای استخوانهایم از هم جدا شده‌اند. دلم مانند موم آب می‌شود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

14 قوّت من از من بیرون رفته، همچون آبی که برروی زمین ریخته باشد، بند‌بند استخوانهایم از هم جدا شده، و دلم مانند موم در سینه‌ام آب شده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

14 قوّتم از بین رفته، همچون آبی که بر روی زمین ریخته شده باشد. بند‌بند استخوان‌هایم از هم جدا‌شده، و دلم مانند موم در سینه‌ام آب‌شده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

14 مثل آب ریخته شده‌ام. و همه استخوانهایم از هم گسیخته. دلم مثل موم گردیده، در درونم گداخته شده است.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




مزامیر 22:14
15 Iomraidhean Croise  

دهان خود را بر من گشودهاند، بر رخسار من به استحقارزدهاند، به ضد من با هم اجتماع نمودهاند.


زیرا خدا دل مرا ضعیف کرده است، و قادرمطلق مرا هراسان گردانیده.


و الان جانم بر من ریخته شده است، و روزهای مصیبت، مرا گرفتارنموده است.


همه استخوانهای خود را میشمارم. ایشان به من چشم دوخته، مینگرند.


زیرا که حیاتم از غم و سالهایم ازناله فانی گردیده است. قوتم از گناهم ضعیف واستخوانهایم پوسیده شد.


و دهان خود را بر من باز کرده، میگویند هه هه چشم ما دیده است.


چنانکه دود پراکنده میشود، ایشان را پراکنده ساز، و چنانکه موم پیش آتش گداخته میشود، همچنان شریران به حضور خدا هلاک گردند.


تمامی دشمنان ما بر ما دهان خود رامی گشایند.


آنگاه هیئت پادشاه متغیر شد و فکرهایش او را مضطرب ساخت و بندهای کمرش سست شده، زانوهایش بهم میخورد.


او خالی و ویران وخراب است و دلش گداخته و زانوهایش لرزان ودر همه کمرها درد شدید میباشد و رنگ رویهای همه پریده است.


پس بدیشان گفت: «نفس من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید.»


پس به مجاهده افتاده به سعی بلیغتردعا کرد، چنانکه عرق او مثل قطرات خون بود که بر زمین میریخت.


الان جان من مضطرب است و چه بگویم؟ ای پدر مرا از این ساعت رستگار کن. لکن بجهت همین امر تا این ساعت رسیدهام.


و مردان عای از آنها به قدر سی و شش نفر کشتند و از پیش دروازه تاشباریم ایشان را تعاقب نموده، ایشان را در نشیب زدند، و دل قوم گداخته شده، مثل آب گردید.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan