Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




مزامیر 137:1 - Persian Old Version

1 نزد نهرهای بابل آنجا نشستیم وگریه نیز کردیم، چون صهیون را به یاد آوردیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

1 کنار نهرهای بابِل، آنجا نشستیم و‌گریستیم، چون صَهیون را به یاد آوردیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 کنار نهرهای بابِل نشستیم و اورشلیم را به یاد آوردیم و گریستیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

1 در کنار رودخانه‌های بابل نشستیم و به یاد صهیون گریه کردیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 در کنار رودخانه‌های بابِل نشستیم و به یاد صهیون در آنجا گریه کردیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 نزد نهرهای بابِل آنجا نشستیم و گریه نیز کردیم، چون صهیون را به یاد آوردیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




مزامیر 137:1
27 Iomraidhean Croise  

پس من در آنجانزد نهر اهوا به روزه داشتن اعلان نمودم تاخویشتن را در حضور خدای خود متواضع نموده، راهی راست برای خود و عیال خویش وهمه اموال خود از او بطلبیم.


پس در روز دوازدهم ماه اول از نهر اهوا کوچ کرده، متوجه اورشلیم شدیم و دست خدای ما با ما بود و ما را از دست دشمنان و کمین نشینندگان سر راه خلاصی داد.


و به پادشاه گفتم: «پادشاه تا به ابد زنده بماند، رویم چگونه ملول نباشد و حال آنکه شهری که موضع قبرهای پدرانم باشد، خراب است و دروازه هایش به آتش سوخته شده.»


چون این را بیاد میآورم جان خود را بر خود میریزم. چگونه با جماعت میرفتم و ایشان را به خانه خدا پیشروی میکردم، به آواز ترنم و تسبیح در گروه عیدکنندگان.


ای همه آنانی که اورشلیم را دوست میدارید با او شادی کنید و برایش وجد نمایید. وای همه آنانی که برای او ماتم میگیرید، با اوشادی بسیار نمایید.


«این کمربند را که خریدی و به کمرخود بستی بگیر و به فرات رفته، آن را در شکاف صخره پنهان کن.»


در مجلس عشرت کنندگان ننشستم و شادی ننمودم. بهسبب دست تو به تنهایی نشستم زیرا که مرا ازخشم مملو ساختی.


ای که بر آبهای بسیار ساکنی و ازگنجها معمور میباشی! عاقبت تو و نهایت طمع تو رسیده است!


اینک آواز تضرع دختر قوم من از زمین دور میآید که آیا خداوند در صهیون نیست و مگر پادشاهش در آن نیست پس چراخشم مرا به بتهای خود و اباطیل بیگانه به هیجان آوردند؟


بهسبب این چیزها گریه میکنم. از چشم من، از چشم من آب میریزد زیرا تسلی دهنده وتازه کننده جانم از من دور است. پسرانم هلاک شدهاند زیرا که دشمن، غالب آمده است.


دل ایشان نزد خداوند فریاد برآورده، (می گوید): ای دیوار دختر صهیون، شبانهروزمثل رود اشک بریز و خود را آرامی مده ومردمک چشمت راحت نبیند!


بهسبب هلاکت دختر قوم من، نهرهای آب از چشمانم میریزد.


چشمانم به جهت جمیع دختران شهرم، جان مرا میرنجاند.


و روز پنجم ماه چهارم سال سیام، چون من در میان اسیران نزد نهر خابور بودم، واقع شد که آسمان گشوده گردید و رویاهای خدارا دیدم.


کلام یهوه بر حزقیال بن بوزی کاهن نزد نهر خابور در زمین کلدانیان نازل شد و دست خداوند در آنجا بر او بود.


پس به تل ابیب نزد اسیرانی که نزد نهر خابور ساکن بودند، رسیدم و در مکانی که ایشان نشسته بودند، در آنجا به میان ایشان هفت روز متحیر نشستم.


پس روی خود را بسوی خداوند خدا متوجه ساختم تا با دعا و تضرعات و روزه و پلاس و خاکسترمسالت نمایم؛


و چون نزدیک شده، شهر را نظاره کرد برآن گریان گشته،


و به دوشاهد خود خواهم داد که پلاس در بر کرده، مدت هزار و دویست و شصت روز نبوت نمایند.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan