Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




مزامیر 13:2 - Persian Old Version

2 تا به کی در نفس خودمشورت بکنم و در دلم هرروزه غم خواهد بود؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراشته شود؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

2 تا به کی با اندیشه‌هایم دست به گریبان باشم، و همۀ روز در دلم غم باشد؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراز شود؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 تا به کی افکارم مرا آزار دهند و هر روز دلم از غم پر شود؟ تا به کی دشمن بر من پیروز باشد؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

2 تا به کی باید بار مشکلات را بکشم و شب و روز دلم پُر از غم باشد؟ تا به کی دشمن من، بر من برتری داشته باشد؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 تا به کی باید با افکارم در جنگ باشم و شب و روز دلم پُر از غم باشد؟ تا به کی دشمن من، بر من چیره شود؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 تا به کی در نفس خود مشورت بکنم و در دلم هر روزه غم خواهد بود؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراشته شود؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




مزامیر 13:2
44 Iomraidhean Croise  

و پادشاه مرا گفت: «روی تو چرا ملول است با آنکه بیمار نیستی؟ این غیر از ملالت دل، چیزی نیست.» پس من بینهایت ترسان شدم.


استر گفت: «عدو و دشمن، همین هامان شریراست.» آنگاه هامان در حضور پادشاه و ملکه به لرزه درآمد.


اگر شریر هستم وای بر من! و اگر عادل هستم سر خود رابرنخواهم افراشت، زیرا از اهانت پر هستم ومصیبت خود را میبینم!


تایتیمان و کوفته شدگان را دادرسی کنی. انسانی که از زمین است، دیگر نترساند.


ریسمان های موت مرا احاطه کرد و تنگیهای هاویه مرا دریافت، تنگی و غم پیدا کردم.


از روی شریرانی که مرا خراب میسازند، ازدشمنان جانم که مرا احاطه میکنند.


لبهای دروغ گوگنگ شود که به درشتی و تکبر و استهانت برعادلان سخن میگوید.


زیرا که برای افتادن نصب شدهام ودرد من همیشه پیش روی من است.


چون این را بیاد میآورم جان خود را بر خود میریزم. چگونه با جماعت میرفتم و ایشان را به خانه خدا پیشروی میکردم، به آواز ترنم و تسبیح در گروه عیدکنندگان.


ای خداوند، رجوع کن و جانم را خلاصی ده! به رحمت خویش مرا نجاتبخش!


مبادا او مثل شیر جان مرا بدرد، و خرد سازد ونجاتدهندهای نباشد.


ای خدا، دشمن تا به کی ملامت خواهد کرد؟ وآیا خصم، تا به ابد نام تو را اهانت خواهد نمود؟


ای خداوند این را بیادآور که دشمن ملامت میکند و مردم جاهل نام تو را اهانت مینمایند.


از زبان کودکان وشیرخوارگان بهسبب خصمانت قوت را بنا نهادی تا دشمن و انتقام گیرنده را ساکت گردانی.


و اما دشمنان نیست شده خرابه های ابدی گردیدهاند. و شهرها را ویران ساختهای، حتی ذکر آنها نابود گردید.


دلشادمان چهره را زینت میدهد، اما ازتلخی دل روح منکسر میشود.


و تمامی ایام خود را در تاریکی میخورد و با بیماری و خشم، بسیار محزون میشود.


درد من چرا دایمی است و جراحت من چرا مهلک و علاج ناپذیر میباشد؟ آیا تو برای من مثل چشمه فریبنده و آب ناپایدارخواهی شد؟


تو گفتهای وای بر من زیرا خداوند بردرد من غم افزوده است. از ناله کشیدن خسته شدهام و استراحت نمی یابم.


کاش که ازغم خود تسلی مییافتم. دل من در اندرونم ضعف بهم رسانیده است.


خصمانش سر شدهاند و دشمنانش فیروزگردیده، زیرا که یهوه بهسبب کثرت عصیانش، اورا ذلیل ساخته است. اطفالش پیش روی دشمن به اسیری رفتهاند.


نجاست او در دامنش میباشد و آخرت خویش را به یاد نمی آورد. و بطور عجیب پست گردیده، برای وی تسلی دهندهای نیست. ای یهوه مذلت مرا ببین زیرا که دشمن تکبر مینماید.


پس برای چه ما را تا به ابد فراموش کرده وما را مدت مدیدی ترک نمودهای.


پس بدیشان گفت: «نفس من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید.»


وقتی که هر روزه در هیکل با شما میبودم دست بر من دراز نکردید، لیکن این است ساعت شما و قدرت ظلمت.»


ولیکن چون این را به شما گفتم، دل شما از غم پر شده است.


که مرا غمی عظیم و در دلم وجع دائمی است.


وفی الواقع بیمار و مشرف بر موت بود، لیکن خدا بروی ترحم فرمود و نه بر او فقط بلکه بر من نیز تامرا غمی بر غم نباشد.


و شاول از داود باز بیشترترسید، و شاول همه اوقات دشمن داود بود.


و اگر کسی دشمن خویش را بیابد، آیا او را به نیکویی رها نماید؟ پس خداوند تو را به نیکویی جزا دهد بهسبب آنچه امروز به من کردی.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan