امثال 7:2 - Persian Old Version

² اوامر مرا نگاه دار تازنده بمانی، و تعلیم مرا مثل مردمک چشم خویش.

هزارۀ نو

² فرمانهای مرا نگاه دار تا زنده بمانی؛ تعلیمات مرا همچون مردمک چشم خویش پاس دار.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

² اوامر مرا به جا آور تا زنده بمانی. تعلیم مرا مانند مردمک چشم خود حفظ کن.

مژده برای عصر جدید

² هرچه می‌گویم انجام بده تا زنده بمانی. تعالیم مرا مانند چشم خودت محافظت کن.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

² هرچه می‌گویم انجام بده تا زنده بمانی. تعالیم مرا مانند مردمک چشم خودت محافظت کن.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

² اوامر مرا نگاه دار تا زنده بمانی و تعلیم مرا مثل مردمک چشم خویش.

امثال 7:2 Iomraidhean Croise

مزامیر 119:144

شهادات تو عادل است تا ابدالاباد. مرا فهیم گردان تا زنده شوم.

مزامیر 17:8

مرا مثل مردمک چشم نگاه دار؛ مرا زیر سایه بال خود پنهان کن،

امثال 4:13

ادب را به چنگ آور و آن را فرو مگذار. آن را نگاه دار زیرا که حیات تو است.

امثال 4:21

آنها از نظر تو دورنشود. آنها را در اندرون دل خود نگاه دار.

امثال 4:4

و او مرا تعلیم داده، میگفت: «دل تو به سخنان من متمسک شود، واوامر مرا نگاه دار تا زنده بمانی.

اِشعیا 55:3

گوش خود را فرا داشته، نزد من بیایید و تا جان شما زنده گردد بشنوید و من باشما عهد جاودانی یعنی رحمت های امین داود راخواهم بست.

اِرمیا 38:20

ارمیا در جواب گفت: «تو راتسلیم نخواهند کرد. مستدعی آنکه کلام خداوندرا که به تو میگویم اطاعت نمایی تا تو را خیریت شود و جان تو زنده بماند.

لاویان 18:5

پس فرایض و احکام مرا نگاه دارید، که هر آدمی که آنها را بجاآورد در آنها زیست خواهد کرد، من یهوه هستم.

زَکریا 2:8

زیرا یهوه صبایوت که مرا بعد ازجلال نزد امت هایی که شما را غارت کردندفرستاده است، چنین میگوید که هرکه شما رالمس نماید مردمک چشم او را لمس نموده است.

یوحنا 14:21

هرکه احکام مرا دارد و آنها راحفظ کند، آن است که مرا محبت مینماید؛ وآنکه مرا محبت مینماید، پدر من او را محبت خواهد نمود و من او را محبت خواهم نمود وخود را به او ظاهر خواهم ساخت.»

یوحنا 15:14

شما دوست من هستید اگر آنچه به شما حکم میکنم بهجا آرید.

تثنیه 32:10

او را در زمین ویران یافت. و در بیابان خراب وهولناک. او را احاطه کرده، منظور داشت. و او را مثل مردمک چشم خود محافظت نمود.

مکاشفه 22:14

خوشابحال آنانی که رختهای خود رامی شویند تا بر درخت حیات اقتدار یابند و به دروازه های شهر درآیند،