Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




مَرقُس 6:48 - Persian Old Version

48 وایشان را در راندن کشتی خسته دید زیرا که بادمخالف بر ایشان میوزید. پس نزدیک پاس چهارم از شب بر دریا خرامان شده، به نزد ایشان آمد و خواست از ایشان بگذرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

48 دید که شاگردان به زحمت پارو می‌زنند، زیرا بادِ مخالف می‌وزید. در حدود پاس چهارم از شب، عیسی گام‌زنان بر روی آب به سوی آنان رفت و خواست از کنارشان بگذرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

48 در این هنگام، او دید که ایشان در زحمت افتاده‌اند، زیرا بادِ تندی می‌وزید. اما نزدیک ساعت سه صبح، عیسی در حالی که روی آب راه می‌رفت، به آنها نزدیک شد و می‌خواست از ایشان بگذرد

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

48 بین ساعت سه و شش صبح بود كه دید شاگردانش گرفتار باد مخالف شده و با زحمت زیاد پارو می‌زنند. پس قدم زنان در روی آب به طرف آنها رفت و می‌‌خواست از كنار آنها رد شود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

48 بین ساعت سه و شش صبح بود که دید شاگردانش گرفتار باد مخالف شده‌اند و با زحمت زیاد پارو می‌زنند. پس قدم زنان بر روی آب به‌طرف آن‌ها رفت و می‌خواست از کنار آن‌ها رد شود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس به زبان بندری

48 عیسی ایدی که شاگردُن وا زحمت رَستَه اَزدِن، چون باد نعشی شَهُند. تقریباً ساعت سه شُو، عیسی همیطو که روی دریاچه راه شَرَه طَرَه اُشُ رَه و شَواستَه اَ پهلوشُ رد بُکنت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




مَرقُس 6:48
16 Iomraidhean Croise  

و گفت: «اینک اکنونای آقایان من، به خانه بنده خود بیایید، و شب رابسر برید، و پایهای خود را بشویید و بامدادان برخاسته، راه خود را پیش گیرید.» گفتند: «نی، بلکه شب را در کوچه بسر بریم.»


پس گفت: «مرا رها کن زیرا که فجرمی شکافد.» گفت: «تا مرا برکت ندهی تو را رهانکنم.»


که به تنهایی، آسمانها را پهن میکند و بر موجهای دریامی خرامد.


آن که غرفات خود را بر آبها بنا کرده است و ابرها رامرکب خود نموده و بر بالهای باد میخرامد.


فوق آواز آبهای بسیار، فوق امواج زورآور دریا. خداوند در اعلی اعلیین زورآورتر است.


ودر پاس سحری واقع شد که خداوند بر اردوی مصریان از ستون آتش و ابر نظر انداخت، واردوی مصریان را آشفته کرد.


«ای رنجانیده و مضطرب شده که تسلی نیافتهای اینک من سنگهای تو را در سنگ سرمه نصب خواهم کرد و بنیاد تو را در یاقوت زردخواهم نهاد.


اما کشتی در آن وقت در میان دریا بهسبب بادمخالف که میوزید، به امواج گرفتار بود.


لیکن این را بدانید که اگر صاحبخانه میدانست در چه پاس از شب دزد میآید، بیدارمی ماند و نمی گذاشت که به خانهاش نقب زند.


پس بیدار باشید زیرا نمی دانید که در چه وقت صاحبخانه میآید، در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح.


و چون شام شد، کشتی درمیان دریا رسید و او تنها بر خشکی بود.


اما چون او رابر دریا خرامان دیدند، تصور نمودند که این خیالی است. پس فریاد برآوردند،


و اگر در پاس دوم یا سوم از شب بیاید و ایشان را چنین یابد، خوشا بحال آن غلامان.


و چون به آن دهی که عازم آن بودندرسیدند، او قصد نمود که دورتر رود.


که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم، بلکه از خدا تولدیافتند.


و در فردای آن روز شاول قوم را به سه فرقه تقسیم نمود و ایشان در پاس صبح به میان لشکرگاه آمده، عمونیان را تا گرم شدن آفتاب میزدند، و باقی ماندگان پراکنده شدند به حدی که دو نفر از ایشان در یک جا نماندند.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan