مَرقُس 14:68 - Persian Old Version68 اوانکار نموده، گفت: «نمی دانم و نمی فهمم که توچه میگویی!» و چون بیرون به دهلیز خانه رفت، ناگاه خروس بانگ زد. Faic an caibideilهزارۀ نو68 امّا پطرس انکار کرد و گفت: «نمیدانم و درنمییابم چه میگویی!» این را گفت و به سرسرای خانه رفت. در همین هنگام خروس بانگ زد. Faic an caibideilکتاب مقدس، ترجمۀ معاصر68 پطرس انکار کرد و گفت: «نمیدانم چه میگویی!» و به گوشهٔ دیگر حیاط رفت. همان وقت خروس بانگ زد. Faic an caibideilمژده برای عصر جدید68 پطرس منكر شده گفت: «من اصلاً نمیدانم و نمیفهمم تو چه میگویی.» بعد از آن، او به داخل دالان رفت و در همان موقع خروس بانگ زد. Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳68 پطرس انکار کرده گفت: «من اصلاً نمیدانم و نمیفهمم تو چه میگویی.» بعد از آن، او به داخل دالان رفت و در همان موقع خروس بانگ زد. Faic an caibideilکتاب مقدس به زبان بندری68 ولی پطرس حاشا ایکه و ایگو: «نادونُم و نافهمُم چه اَگُفتی!» اییُ ایگو و وا طَرَه در لَهَر رَه. همی موکَع کُروس بُنگ ایدا. Faic an caibideil |