Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




مَرقُس 14:31 - Persian Old Version

31 لیکن او به تاکید زیادتر میگفت: «هرگاه مردنم با تو لازم افتد، تو را هرگز انکار نکنم.» ودیگران نیز همچنان گفتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

31 امّا پطرس با تأکید بسیار گفت: «اگر لازم باشد با تو بمیرم، انکارت نخواهم کرد.» سایر شاگردان نیز چنین گفتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

31 ولی پطرس گفت: «حتی اگر لازم باشد، با تو خواهم مرد، ولی هرگز تو را انکار نخواهم کرد!» بقیه شاگردان نیز چنین گفتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

31 امّا او با اصرار جواب داد: «حتّی اگر لازم شود كه با تو بمیرم، هرگز نخواهم گفت كه تو را نمی‌شناسم.» همهٔ شاگردان دیگر هم همین را گفتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

31 امّا او با تأکید جواب داد: «حتّی اگر لازم شود که با تو بمیرم، هرگز نخواهم گفت که تو را نمی‌شناسم.» بقیّۀ شاگردان هم همین را گفتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس به زبان بندری

31 ولی پطرس با اصرار زیاد ایگو: «اگه لازم بَشِت با تو بِمِرُم هم، حاشات ناکُنُم.» همۀ شاگردُن هم همی گَپُ شُزَه.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




مَرقُس 14:31
17 Iomraidhean Croise  

فرعون وی را گفت: «اما تو را نزد من چه چیز کم است که اینک میخواهی به ولایت خود بروی؟» گفت: «هیچ، لیکن مرا البته مرخص نما.»


و حزائیل گفت: «بنده تو که سگ است، کیست که چنین عمل عظیمی بکند؟» الیشع گفت: «خداوند بر من نموده است که تو پادشاه ارام خواهی شد.»


و اما من در کامیابی خودگفتم: «جنبش نخواهم خورد تا ابدالاباد.»


وتمامی قوم به یک زبان در جواب گفتند: «آنچه خداوند امر فرموده است، خواهیم کرد.» و موسی سخنان قوم را باز به خداوند عرض کرد.


تکبر پیش رو هلاکت است، و دل مغرورپیش رو خرابی.


کسیکه دوستان بسیار دارد خویشتن راهلاک میکند، اما دوستی هست که از برادرچسبنده تر میباشد.


تکبر شخص او را پست میکند، اما مردحلیم دل، به جلال خواهد رسید.


ای خداوند میدانم که طریق انسان از آن اونیست و آدمی که راه میرود قادر بر هدایت قدمهای خویش نمی باشد.


دل از همهچیز فریبنده تراست و بسیار مریض است کیست که آن را بداند؟


اما هرکه مرا پیش مردم انکار نماید، من هم در حضور پدر خود که در آسمان است او را انکار خواهم نمود.


وی را گفتند: «میتوانیم.» عیسی بدیشان گفت: «پیالهای را که من مینوشم خواهید آشامید و تعمیدی را که من میپذیرم خواهید پذیرفت.


عیسی وی را گفت: «هرآینه به تو میگویم که امروز در همین شب، قبل از آنکه خروس دومرتبه بانگ زند، تو سه مرتبه مرا انکار خواهی نمود.»


و چون به موضعی که جتسیمانی نام داشت رسیدند، به شاگردان خود گفت: «در اینجابنشینید تا دعا کنم.»


اماایشان به صداهای بلند مبالغه نموده خواستند که مصلوب شود و آوازهای ایشان و روسای کهنه غالب آمد.


پطرس بدو گفت: «ای آقا برای چه الان نتوانم از عقب تو بیایم؟ جان خود را در راه تو خواهم نهاد.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan