Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




لوقا 7:44 - Persian Old Version

44 پس به سوی آن زن اشاره نموده به شمعون گفت: «این زن را نمی بینی، به خانه تو آمدم آب بجهت پایهای من نیاوردی، ولی این زن پایهای مرا به اشکها شست و به مویهای سر خود آنها راخشک کرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

44 آنگاه به سوی آن زن اشاره کرد و به شَمعون گفت: «این زن را می‌بینی؟ به خانه‌ات آمدم، و تو برای شستن پاهایم آب نیاوردی، امّا این زن با اشکهایش پاهای مرا شست و با گیسوانش خشک کرد!

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

44 سپس به آن زن اشاره کرد و به شمعون گفت: «به این زن که اینجا زانو زده است، خوب نگاه کن! وقتی به خانهٔ تو آمدم به خودت زحمت ندادی که برای شستشوی پاهایم، آب بیاوری. اما او پاهای مرا با اشک چشمانش شست و با موهای سرش خشک کرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

44 و سپس رو به آن زن كرد و به شمعون فرمود: «این زن را می‌بینی؟ من به خانهٔ تو آمدم و تو برای پاهایم آب نیاوردی. امّا این زن پاهای مرا با اشک چشم شست و با گیسوان خود خشک كرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

44 و سپس رو به آن زن کرد و به شمعون فرمود: «این زن را می‌بینی؟ من به خانۀ تو آمدم و تو برای پای‌هایم آب نیاوردی. امّا این زن پای‌های مرا با اشک چشم شست و با گیسوان خود خشک کرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس به زبان بندری

44 اُغایه به اُ زن اشاره ایکه و به شَمعون ایگُفت: «به ایی زن اَدیدِی؟ مه وا لَهَرت هُندَم، تو هُوو به شوشتِنِ پائُوی مه اِدنَوا ولی ایی زن وا خَرسِ چِهمُنِش پائُوی مه ئو ایشوشت و وا مودُنِش خشک ایکه.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




لوقا 7:44
11 Iomraidhean Croise  

اندک آبی بیاورند تا پای خودرا شسته، در زیر درخت بیارامید،


و گفت: «اینک اکنونای آقایان من، به خانه بنده خود بیایید، و شب رابسر برید، و پایهای خود را بشویید و بامدادان برخاسته، راه خود را پیش گیرید.» گفتند: «نی، بلکه شب را در کوچه بسر بریم.»


و آن مرد، ایشان را به خانه یوسف درآورده، آب بدیشان داد، تا پایهای خود را شستند، و علوفه به حماران ایشان داد.


و داود به اوریا گفت: «به خانه ات برو و پایهای خود را بشو.» پس اوریا از خانه پادشاه بیرون رفت و از عقبش، خوانی از پادشاه فرستاده شد.


در پشت سر اونزد پایهایش گریان بایستاد و شروع کرد به شستن پایهای او به اشک خود و خشکانیدن آنها به موی سر خود و پایهای وی را بوسیده آنها را به عطرتدهین کرد.


شمعون در جواب گفت: «گمان میکنم آنکه او را زیادتر بخشید.» به وی گفت: «نیکو گفتی.»


پس آب در لگن ریخته، شروع کرد به شستن پایهای شاگردان وخشکانیدن آنها با دستمالی که بر کمر داشت.


که دراعمال صالح نیک نام باشد، اگر فرزندان را پرورده و غربا را مهمانی نموده و پایهای مقدسین راشسته و زحمت کشان را اعانتی نموده و هر کارنیکو را پیروی کرده باشد.


لکن شما فقیر را حقیر شمردهاید. آیا دولتمندان برشما ستم نمی کنند و شما را در محکمه هانمی کشند؟


پس او را به خانه خود برده، به الاغها خوراک داد و پایهای خود را شسته، خوردند و نوشیدند.


و اوبرخاسته، رو به زمین خم شد و گفت: «اینک کنیزت بنده است تا پایهای خادمان آقای خود رابشوید.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan